Monday, July 28, 2014

عکسی از کودکی و جوانی شهره

عکس: ‏عکسی از کودکی و جوانی شهره‏

داریوش فروهر : جمهوری اسلامی کار را جانشین فساد خواهد کرد!!

‏داریوش فروهر : جمهوری اسلامی کار را جانشین فساد خواهد کرد!!‏

عکس لحظه اخر سال 1392

Sunday, July 27, 2014

چرا تختی خودکشی کرد ؟( قسمت اول )


چرا تختی خودکشی کرد ؟( قسمت اول )

تختی : چقدر خودکشی سخت است ، دستم می لرزد ،نمی دانم فردا صبح زیر خاک هستم یا نه ؟

خدایا پسرم بابک را بتو می سپارم

معمولا روزهای دوشنبه در آخرین ساعات که صفحات مجله بسته می شود .من به سالن هیات تحریریه روزنامه اطلاعات می روم تا اگر خبر جالبی از خبرگزاری های خارجی باشد ،برای مجله تهیه کنم ،دوشنبه گذشته حدود ساعت یازده بود که ناگهان « مجللی » خبرنگار ورزشی روزنامه سرآسیمه و گریان وارد شد .آشفتگی مجللی همه را دچار حیرت ساخت و همکاران او نگران شدند ،نگران اینکه مبادا واقعه ناگواری برای او رخ داده باشد ،همه بطرفش هجوم بردند ،تا از ماجرا آگاه شوند و دلداریش بدهند . بیژن رقیعی دبیر ورزشی اطلاعات که خود را نزدیکتر از دیگران میدانست ،فورا دست بر شانه او نهاد و گفت :
- چیه فیروز ؟ چی شده ؟فیروز از شدت گریه شانه هایش می لرزید .می خواست حرف بزند ،اما نمی توانست ،گریه مجالش نمی داد و بغض راه گلویش را بسته بود ،واین بیشتر همه را نگران ساخت .همه مات و مبهوت به او نگاه می کردند .دوباره رفیعی گفت : - آخر بگو چی شده ؟
ومجللی همانطور که سرش خم بود با دو دست به میز کوبید و با کلماتی شکسته گفت :
- تختی مرد !تختی مرد !
یکباره چهره همه را رنگ اندوهی عمیق فراگرفت .چند لحظه همه با نگاههای غم آلود بهم نگریستند ،هیچکس کلمه ای از دهانش خارج نمی شد ودر این سکوت یکباره بغض « رفیعی » هم شکست و با صدای بلند شروع به گریه کرد ..وچند لحظه بعد تلفنها به کار افتاد ،خبرنگاران و عکاسان براه افتادند ... وبلاخره معلوم شد که تختی که سالها نامش در میدان های ورزشی ایران و جهان با احترام برده می شد ،خودکشی کرده است .

*چرا به محضر رفت ؟

روز شنبه گذشته ،غلامرضا تختی به محضر اسناد رسمی شماره 202 رفت .او در کمال خونسردی ظاهری ،وصیت نامه ای را که قبلا نوشته بود ،رسمی نمود و حتی « وصی » خود را نیز تعیین کرد .آنگاه متن وصیت نامه را در جیب نهاد ودر حالی که هیچکس نمی دانست در ورای این چهره آرام ،چه توفانی نهفته ،از دفتر خارج شد .

به هتل رفت

شنبه شب گذشته ،در اواخر شب ،تختی در خیابان تخت چمشید ،جلو هتل اتلانتیک اتومبیل خود را پارک کرد ،چندلحظه پشت فرمان نشست ،و آنگاه به کندی اتومبیل را ترک نمود و به دفتر هتل رفت .چهره تختی برای دفتر دار هتل ناآشنا نبود ،بهمبن جهت به مجرد اینکه تختی را دید ،شگفت زده از روی صندلی برخاست و سلام کرد .تختی به عادت خود ،خیلی محجوب و شرمگین سلام دفتردار را پاسخ داد و آنگاه گفت :
- چون شب دیرشده ،نمی خواهم بمنزل بروم .خواهش می کنم اتاقی در اختیار من بگذارید که بخوابم .
چهره تختی هیچگونه دگرگونی نشان نمیداد . ودفتردار هتل بی آنکه تصور دیگری بکند ،بیدرنگ او را راهنمایی کرد و تختی به استراحت پرداخت ..بامداد روز یکشنبه وقتی هنوز هوا تاریک و روشن بود ،تختی از رختخواب برخاست ،مطابق معمول وضو گرفت و نماز گذارد ،وباردیگر بر روی تخت دراز کشید و استراحت کرد .
ساعت در حدود هفت بود که تلفنی از رستوران هتل خواست برایش صبحانه بیاورند .
اوصبحانه خود را خورد و هتل را ترک کرد ...
.شب هنگام ،بار دیگر تختی با اتومبیل خود به محوطه پارکینگ هتل آمد .اتومبیل را نگهداشت ودر حالیکه سوئیچ را هنوز در دست های قوی خود داشت ،بدفتر هتل رفت .آنها اطاق شماره 23 را در اختیارش نهادند ،اما این بار قبل از اینکه از دفتر خارج شود مداد و کاغذی ساخت و آنوقت بی آنکه سخنی بگوید وارد اتاق شماره 23 شد ..
کارکنان هتل ،صبحگاه شنبه به انتظار بودند تا...ساعت هشت صبح شد ...عقربه 9را نشان داد،از نه و نیم وده گذشت ،اما از اطاق تختی بخارج تلفن نشد .با این همه آنها به انتظار بودند .لیکن انتظارشان بیهوده بود .حدود ساعت ده ونیم مامور پارکینگ هتل متوجه شد که یکی از لاستیک های اتومبیل تختی خوابیده و برای آنکه قبل از خروج او ،اتومبیل را آماده کرده باشد ،به دفتر رفت و خواست تا به تختی تلفن کنند که سویچ اتومبیل را در اختیارش گذارند تا لاستیک را عوض کند .دفتردار هتل شماره تلفن 23 را گرفت .او امیدوار بود با دومین یا سومین زنگ – اگرچه تختی خواب باشد گوشی را بردارد ،اما اینطور نشد ...تلفن را قطع کرد و دوباره گرفت ...وبازهم تختی گوشی را بر نداشت کم کم نگرانی شدیدی بوجود آمد .
دفتردار و یکی از مستخدمان به پشت در رفتند ،در زدند و چون جوابی نیامد ،با کلید یدک که همراه داشتند خواستند در را باز کنند ،اما دریافتند که در اتاق از داخل بسته است .دلشوره شان زیاد شد و ناگزیر در را شکستند ...وهنگامیکه پا به درون اتاق نهادند ،مشاهده کردند مردی که یک روز « رستم ایران » لقب داشت و بارها پرچم ایران را در میدان های بزرگ ورزشی جهان به اهتزاز در آورده بود ،آرام و بی حرکت خوابیده است .او با سم خود را کشته بود .
حدود ساعت یازده به آقای گرگانی دادستان تهران خبر رسید که تختی خود را کشته است و فورا از طرف دادستان یکی از آقایان بازپرسان و یکی از پزشکان قانونی مامور تحقیق در باره علت خودکشی تختی شدند .
تختی وصیت نامه خود را همراه داشت .وصیت نامه ای که روز شنبه گذشته تنظیم کرده و به ثبت رسانده بود .در تقویمی که تختی به همراه داشت ،جمله ای نیز جلب توجه کرد .او نوشته بود :
« من یهودی سرگردان هستم »
وتختی در یادداشتی که از خود گذاشته بود ،نوشته بود کسی مسئول مرگ او نیست .چیزی طول نکشید گه خبر خودکشی قهرمان در پایتخت دهان به دهان گشت ،ورزشکاران ،دوستان و دوستداران تختی ،بدنبال هم به دفتر مجله تلفن می کزدند .و همه با نگرانی در حالیکه در دل میل داشتند این خبر صحیح نباشد ،در این باره سئوال می نمودند .
اما متاسفانه به آنها جواب داده می شد که صحیح است واین برای ما هم ناگوار و ملال انگیز بود که مرگ تختی عزیز را تایید کنیم .
به هنگامیکه جسد جهان پهلوان را به پزشکی قانونی آوردند ،بیش از چند هزار تن در برابر پزشکی قانونی اجتماع کرده بودند . و این جمیعت یکپارچه اندوهگین بود و می گریست .
همسر تختی تا ظهر روز دوشنبه ،اطلاعی از مرگ او نداشت .ویکی از خبرنگاران که به او تلفن کرد و سراغ تختی را گرفت گفت تختی ساعت 9صبح در خانه بود و عصر هم به خانه باز می گردد .
یکی از دوستان نزدیک تختی می گفت : دوشب قبل ما با هم شام خوردیم .هیچ اظهار کسالت نکرد .همانگونه گه هیچوقت اظهار ناراحتی نمی کرد .حتی بمن گفت چند شب دیگر با دیگر دوستان بخانه او برویم و شام را در آنجا باشیم .
این دوست تختی ادامه داد : اخیرا فدراسیون کشتی از او دعوت کرده بود که بعنوان مربی مشغول کار شود .اما تختی شرایطی را پیشنهاد کرد که آنها نپذیرفتند .تختی برای مدت چهار سال درخواست اختیار تام می کرد .
هنگامیکه خبر خودکشی تختی توسط ناشناسی به وسیله تلفن به گوش همسر او رسید .بیدرنگ خود را از شمیران به شهر رسانید و به پزشکی قانونی آمد .آمد و چسد شوهر پهلوانش را خاموش و بی حرکت یافت .جسد مردی که پسری بیادگار گذاشته است .
تقی ،مستخدم خانه تختی وقتی باخبر شد ،سخت گریست و آنوقت گفت :
-پنج روز بود که آقا به خانه نیامده بود .
در پزشکی قانونی ،چهره های سرشناس ورزشی بیش از طبقات دیگر به چشم می خوردند .همه آنها می گریستند .حدود ساعت یک و نیم بعد از ظهر ،پدرزن تختی که از مرگ او آگاه شده بود .خود را به پزشکی قانونی رسانده بود و وقتی چشمش به اجتماع مردم افتاد ،خود را بزمین زد و فریاد زد :نه ،تختی نمرده !
و حبیبی قهرمان سابق کشتی جهان نیز که گریه می کرد ،زیرلب گفت : راست میگه ...تختی نمرده !

بابک منتظر توست

همسر تختی که بشدت می گریست وقتی جلوی پزشکی قانونی از اتومبیل پیاده شد گفت :
- بابک منتظر توست
می گویند تختی پیش از آنکه به محضر برود و از آنجا خود را به هتل آتلانتیک برساند « بابک » پسر کوچکش را بوسیده بود ،این آخرین بوسه بر چهره پسر خردسالش بود

چرا خودش را کشت ؟

درباره علت خودکشی تختی ،بعضی از کارکنان هتل اظهار می کردند که نوشته های تقویم و کاغذی که از او بجا مانده ،ظاهرا حکایت از وجود اختلافات خانوادگی در زندگی او می کند .
یکی از نزدیکان تختی گفته است :
همسر تختی میخواست طلاق بگیرد ،و حتی وکیلی تعیین کرده بود که بوسیله او طلاق خود را بگیرد و تختی به وی گفته است که طلاق در شان من نیست ...وروز آخر که به محضر رفته تا وصیت نامه خود را تنظیم کند ،به همسرش تلفن زده و گفته است دیگر مرا نخواهی دید !

پایان قسمت اول

مجله اطلاعات هفتگی / شماره 1364 / دی ماه 1346

رامش و عارف

عکس: ‏رامش و عارف‏

بهروز وثوقی

عکس: ‏بهروز وثوقی‏

مرجان

عکس: ‏مرجان‏

Friday, July 25, 2014

جلال آل احمد و سیمین دانشور

عکس: ‏جلال آل احمد و سیمین دانشور‏

Thursday, July 24, 2014

تهران قدیم

عکس: ‏تهران قدیم‏

فریدون‌کنار از سال ۱۳۲۰ شهر شده‌است و از سال ۱۳۸۴ نیز شهرستان شده‌است.

‏فریدون‌کنار - سال 1345 خورشیدی
.
فریدون‌کنار از سال ۱۳۲۰ شهر شده‌است و از سال ۱۳۸۴ نیز شهرستان شده‌است. 
در شهرستان فریدونکنار شهرک‌های ساحلی بسیار زیبایی وجود دارد که در دوره پهلوی‌ برای رفاه حال مسافرین و توریست در این شهر بنا شده‌است. دلیل آن هم این است که در منطقه شمال ایران شهرستان فریدونکنار بعد از شهر چالوس به دلیل شرایط منحصربه‌فرد ساحلی، انتخاب دوم توریست‌ها بوده‌است. نام قدیم این شهر فری‌کنار بوده‌است. 
همکنون این شهرستان به دو بخش مرکزی و دهفری تقسیم شده‌است.
.
ایــــران در تصــــویــــر‏

امروز تولد بهترین روحانی دنیاست سال 1393

انوشیروان روحانی زاده ۱ مرداد ۱۳۱۸ در رشت، نوازنده ارگ، پیانو و از آهنگسازان برجسته ایرانی است.
انوشیروان فرزند رضا روحانی پنجشنبه یکم مرداد ۱۳۱۸ در یک خانواده هنرمند، در رشت به دنیا آمد. وی پس از سه سال که مدت مأموریت پدرش به پایان رسید، به اتفاق خانواده به تهران آمد و در همان سال یک ارگِ بادی دستی (ملودیکا) برای او خریدند. سپس با راهنمایی پدر و تداوم در راه فراگیری موسیقی، به شکلی پیشرفت کرد که در سن ۹ سالگی در «جامعه باربد» که به سرپرستی شادروان اسماعیل مهرتاش اداره می شد، برنامه هایی اجرا کرد که مورد تشویق مهرتاش و مدعوین قرار گرفت. روحانی در سن ۶ سالگی با راهنمایی های پدر، با نت آشنا شد و در همین اوقات وارد هنرستان موسیقی شد. در هنرستان موسیقی، جواد معروفی، روح الله خالقی و سایر اساتید هنرستان موسیقی تعلیم وی را بر عهده گرفتند. وی در کنار تحصیل در زمینه موسیقی در سال ۱۳۴۷ موفق به دریافت گواهینامه خلبانی نیز گردید.


Wednesday, July 23, 2014

که میگوید جهانی این چنین زیباست؟ جهانی این چنین رسوا، کجا شایسته رویاست؟ سال 1393

‏که میگوید جهانی این چنین زیباست؟ جهانی این چنین رسوا، کجا شایسته رویاست؟‏

نان فروشي (سنگک) در اواخر دوره قاجاريه

عکس: ‏نان فروشي (سنگک) در اواخر دوره قاجاريه‏

نمایی بی نظیر از کاخ اردشیر بابکان (آتشکده فیروزآباد)

کاخ اردشیر بابکان در دوران اردوان پنجم آخرین پادشاه اشکانی به دست اردشیر بابکان بنیان‌گذار سلسلهٔ ساسانی در سده ۳ میلادی ساخته شد. کاخ اردشیر بابکان از جاذبه‌های تاریخی و گردشگری فیروزآباد است.
.
این کاخ دارای تالارهای تو در تو است و با گذشت ۱۸۰۰ سال گچ‌بری قسمت بالای دیوارهای داخلی آن همچنان سالم مانده‌است. در ضلع شرقی کاخ، چهار ساختمان گنبدی شکل عظیم وجود دارد، این گنبدها به وسیلهٔ فیل‌پوش بالا رفته که مشابه آن در قلعه... دختر (قلعه اردشیر) دیده می‌شود. قسمتی از نوک سقف گنبدها در دایره‌ای به قطر یک متر باز است. در ضلع شمالی خارج از دیوار کاخ نیز چشمه‌ای زلال از دل خاک می‌جوشد و استخری طبیعی جلوی این چشمه به وجود آمده‌است. نهری از کنار دیوار شرقی کاخ عبور می‌کند که موجب آبادانی شهر گور و کاخ ساسانی بوده‌است. کمی بالاتر از کاخ آتشدانی برای مراسم مذهبی وجود دارد. وجود چهار عنصر طبیعی آب، باد، خاک و آتش که در دین زرتشتی «آخشیج» خوانده میشوند و دارای اجر و احترام بسیار میباشند, امتیار ویژه‌ای به این منطقه داده‌است.
.
به علت قرار گرفتن این کاخ در کنار چشمه «قمپ آتشکده» آن را آتشکده فیروزآباد نیز می‌نامند.

‏نمایی بی نظیر از کاخ اردشیر بابکان (آتشکده فیروزآباد)
.
کاخ اردشیر بابکان در دوران اردوان پنجم آخرین پادشاه اشکانی به دست اردشیر بابکان بنیان‌گذار سلسلهٔ ساسانی در سده ۳ میلادی ساخته شد. کاخ اردشیر بابکان از جاذبه‌های تاریخی و گردشگری فیروزآباد است.
.
این کاخ دارای تالارهای تو در تو است و با گذشت ۱۸۰۰ سال گچ‌بری قسمت بالای دیوارهای داخلی آن همچنان سالم مانده‌است. در ضلع شرقی کاخ، چهار ساختمان گنبدی شکل عظیم وجود دارد، این گنبدها به وسیلهٔ فیل‌پوش بالا رفته که مشابه آن در قلعه دختر (قلعه اردشیر) دیده می‌شود. قسمتی از نوک سقف گنبدها در دایره‌ای به قطر یک متر باز است. در ضلع شمالی خارج از دیوار کاخ نیز چشمه‌ای زلال از دل خاک می‌جوشد و استخری طبیعی جلوی این چشمه به وجود آمده‌است. نهری از کنار دیوار شرقی کاخ عبور می‌کند که موجب آبادانی شهر گور و کاخ ساسانی بوده‌است. کمی بالاتر از کاخ آتشدانی برای مراسم مذهبی وجود دارد. وجود چهار عنصر طبیعی آب، باد، خاک و آتش که در دین زرتشتی «آخشیج» خوانده میشوند و دارای اجر و احترام بسیار میباشند, امتیار ویژه‌ای به این منطقه داده‌است.
.
به علت قرار گرفتن این کاخ در کنار چشمه «قمپ آتشکده» آن را آتشکده فیروزآباد نیز می‌نامند.
.
ایــــران در تصــــویــــر‏

کره جواهرنشان در سال 1291 شمسی بدستور ناصرالدین شاه ساخته شد

عکس: ‏.کره جواهرنشان در سال 1291 شمسی بدستور ناصرالدین شاه ساخته شد‏

Tuesday, July 22, 2014

میدان رژه - طهران

عکس: ‏میدان رژه - طهران‏

لابی هتل شاه عباس اصفهان سال ۱۳۵۴

Sunday, July 20, 2014

مراسم احیاء ماه مبارک رمضان سال 1393

وضعیت اسفناک دفتر مرکزی ایران ایر در تهران سال 1393


Saturday, July 19, 2014

مراسم ترحیم پوران در ۱۳۶۹

افشین مقراضی (خواننده و آهنگساز، نشسته) و گوگوش (در پشت میکروفون) در عکس دیده میشن. فروزان (هنرپیشه سینما) هم در کنار گوگوش با سر پایین دیده می‌شه.
این یکی از معدود مراسم عمومی بعد از انقلاب بود که گوگوش و فروزان در اون دیده شدن.

بفرمایید چای!


ایران قدیم در آرشیو عکس خبرگزاری آلمان

به مدد تکنولوژی مدرن، نگاتیو عکس‌های قدیمی در آرشیو خبرگزاری‌ها دیجیتال شده‌اند و می‌توان در آن جست‌وجو کرد. تاریخ عکس: سال ۱۹۱۰ میلادی

ایران قدیم در آرشیو عکس خبرگزاری آلمان

Thursday, July 17, 2014

عشاق غیرایرانی علیرضا حقیقی در جام‌جهانی سال 2014

زنان قاجار هم ساپورت می پوشیدند

حسام الدین آشنا عضو هیات علمی دانشگاه امام صادق و مشاور رییس جمهور در امور فرهنگی در صفحه شخصی خود در شبکه اجتماعی فیس بوک با ارسال تصویری از زنان دوره ناصری به وجود این نوع پوشش در این دوران اشاره کرده است.
حسام الدین آشنا نوشته است: ساپورت پوشی در دوره ناصری؛ با این تفاوت که اکنون جای اندرونی و بیرونی عوض شده است.

تاکسی درختی در تهران سال 1393

یک راننده تاکسی تهرانی فضای تاکسی خود را با گل و گیاه های مصنوعی به محیطی دلپذیر برای مسافران تبدیل کرده است!

Wednesday, July 16, 2014

حضور مهدی خزعلی در مراسم افطار آیت الله هاشمی رفسنجانی سال 1393

isna-11-408.jpg

Sunday, July 13, 2014

محبوبیت و اقتدار یک شبه به دست نمی آید!









‏محبوبیت و اقتدار یک شبه به دست نمی آید!

این بریدۀ مجله مربوط به بیش از 35 سال قبل است و پروفسور معجزه گر ایرانی مورد اشاره کسی نیست به جز پروفسور مجید سمیعی.

به ماحصل بیش از 50 سال تلاش صادقانه، مستمر و خستگی ناپذیر ایشان برای فتح قله های علم و خدمت ارج می نهیم.

تاریخ در تصویر‏

سه یار باوفا سال 1391

‏گنجیشکک اشی مشی
یعنی بالا بروید پائین بیایید از همان مافوق حکومت تا همین ماتحت حکومت که همین " فراکسیون همزمان زایمان و ممنوعیت بیان در مجلس" باشد، پر است از قصه های خنده دار که آدم نمی داند با آنها باید بخندد یا گریه کند. اینکه پرونده دهها تخلف آقای محمدرضا رحیمی از سال هزار و سیصد و درشکه تا هزار و سیصد و پورشه هنوز در قوه قضائیه خاک می خورد و منتظرند جهت باد عوض شود، تا ماجرای بلاتکلیف فتنه که بالاخره باید احمدی نژاد محاکمه شود یا میرحسین موسوی؟ تا همین داستان ممنوع القلم شدن هر سریع القلم و قلم به دست داشتن هر که پای مردم را قلم می کند، تا همین داستان محکومیت وازکتومی و جلوگیری از معاملات خصوصی مردم و هزار داستان دیگر، یکی از کهن ترین داستان های بی پایان کشور همین داستان کهریزک است، اعلام شد که " پرونده کهریزک همچنان در حال رسیدگی است." بقول مرحوم شاملو " توفان خنده ها". هم معلوم است کی افتاد تو حوض، هم معلوم است کی کشتش، هم معلوم است کی شستش، هم معلوم است کدام کله گنده خوردش، معلوم نیست می خواهند رسیدگی کنند که چه چیزی دست شان بیاید، بیچاره گنجشکک اشی مشی.‏

آیت الله شریعتمداری در منزل - شهریور 1357

‏آیت الله شریعتمداری در منزل - شهریور 1357‏

گوگوش سال 1393

‏عکس از علیرضا‏

این عکس تاریخی از حرمسرای ناصری به «آنتوان سوروگین» عکاس ایرانی-گرجستانی نسبت داده می‌شود

این عکس تاریخی از حرمسرای ناصری به «آنتوان سوروگین» عکاس ایرانی-گرجستانی نسبت داده می‌شود
این عکس نشان دهنده اجازه ورود عکاس به شخصی‌ترین بخش‌های دربار ناصریست. اجازه‌ای که حاصل علاقه و اشتیاق خاص درباریان به خصوص شخص شاه به عکاسی بوده است.
ناصرالدین شاه اولین پادشاه ایرانی عصر خود بود که به اروپا سفر نمود و در دوره او بسیاری از نوآوری‌ها و مدهای اروپایی به ایران راه یافتند. برای مثال به نظر می‌رسد لباس زنان در این عکس متاثر از لباس رقص باله باشد.
...
این عکس تاریخی امروزه در موزه بروکلین نگهداری می‌شود


‏این عکس تاریخی از حرمسرای ناصری به «آنتوان سوروگین» عکاس ایرانی-گرجستانی  نسبت داده می‌شود
 این عکس نشان دهنده اجازه ورود عکاس به شخصی‌ترین بخش‌های دربار ناصریست. اجازه‌ای که حاصل علاقه و اشتیاق خاص درباریان به خصوص شخص شاه به عکاسی بوده است.

ناصرالدین شاه اولین پادشاه ایرانی عصر خود بود که به اروپا سفر نمود و در دوره او بسیاری از نوآوری‌ها و مدهای اروپایی به ایران راه یافتند. برای مثال به نظر می‌رسد لباس زنان در این عکس متاثر از لباس رقص باله باشد.

این عکس تاریخی امروزه در موزه بروکلین نگهداری می‌شود

این عکس تاریخی امروزه در موزه بروکلین نگهداری می‌شود‏

چه زیبا گفت فردوسی پاکزاد در وصف "خرم آباد " ....... سال 1393

زبهر اسیران یکی شهر، کرد
جهان را از آن بوم پر بهر کرد ...
کجا "خرم اباد" بود نام شهر
وزان بوم خرم ، کرا بود بهر

‏چه زیبا گفت فردوسی پاکزاد در وصف "خرم آباد " .......

زبهر اسیران یکی شهر، کرد 
جهان را از آن بوم پر بهر کرد 

کجا "خرم اباد" بود نام شهر
وزان بوم خرم ، کرا بود بهر‏

حبیب سال 1393

Saturday, July 12, 2014

امام خمینی

عکس: ‏بررسی‌ یک دروغ بزرگ

"" آمار کشته شدگان قیام پانزده خرداد 1342 ""

براساس گزارش عمادالدین باقی ــ که خود از وابستگان این رژیم است ــ در 
تاریخ 30 ژوئیه‌ی سال 2003 در وب سایت ایران امروز از روی وب سایت امروز وابسته به جناح اصلاح طلب حکومتی باز چاپ شده، آمده است:

معمولا در دوره‌ی جنبش، آمار و ارقام اغراق آمیزی در باره‌ی کشته‌ شدگان 
اعلام می‌شود. در دوره‌ی جنبش، شایعه و نیز بزرگنمــایی در آمار خشونت،
قتل و سرکوب، بخشی از مبارزه در برابر دستگاهی است که مجهز به انواع 
وسایل و ابزار جنگ روانی و سرکوب می‌باشد، ولی پس از پیروزی جنبش 

انقلابی، مشکل دستیابی به اطلاعات کامل و دقیق در باره‌ی قربانیان همچنان وجود دارد و موجب ارایه‌ی آمار نادرست می‌شود، اما با این همه، عمادالدین 
باقی در همین زمینه آماری می دهد که گفته‌های محمدرضا شاه پهلوی و پژوهشگران «متهم» به سلطنت طلبی را تایید می‌کند.

او در گزارش منتشر شده ی خود در وبسایت ایران امروز می نویسد:
تمامی کشته شدگان این بلوا (پانزده خرداد) تنها 32 تن بوده است که در 
نوزده نقطه‌ی مختلف تهران کشته شده‌اند {با این که امام خمینی بارها 
اعلام کرده بود که در 15 خرداد 1342، پانزده هزار نفر کشته شده‌اند !!}

باقی، تعداد کل کشته شدگان نظام پیشین را در فاصله‌ی بلوای خرداد 
1342 تا سرفصل انقلاب 1357 را دست بالا 341 تن، بر اساس آمار بنیاد 
شهید که مدتی در آن کار کرده، برآورد می‌کند؛ او معتقد است: 

{{ چون این آمار با گفته های امام امت (خمینی) در تناقض می‌افتاد، تا سال 
2003 میلادی نمی‌توانست انتشار بیرونی پیدا کند }}

محمد رضا شاه در کتاب “پاسخ به تاریخ” چاپ پاریس، متن فارسی، 
در رویه ی 259 در این رابطه نوشته است:

درست در همان هنگامیکه مطبوعات غربی شماره‌ی زندانیان سیاسی 
ایران را چند هزار نفر اعلام می‌کردند، شماره‌ی این زندانیان مشخصا از 300
نفر تجاوز نمی‌کرد.‏

کیانوری دبیر اول حزب توده

عکس: ‏کیانوری دبیر اول حزب توده در نشست پرسش و پاسخ ۲۰ شهریور ۶۱ با خواندن این مصرع از کامروایی حزب توده سخن گفت :
«توده‌ای هستم و همراه امام، ماندگارم که زمان است به کام»

http://goo.gl/HGwG6‏

آدریانا لیما سوپر مدل برزیلی: دیوان حافظ بهترین کتاب شعری ست که خوانده ام سال 1393








 

Tuesday, July 8, 2014

عوامل شعبان بی مخ در حال تنبیه یک مخالف

عکس: ‏عوامل   شعبان بی مخ در حال تنبیه یک مخالف‏

احمد شاه در مجلس

عکس: ‏احمد شاه در مجلس‏

بازار میوه ارومیه

عکس: ‏بازار میوه ارومیه‏

شعبان بی مخ!

عکس: ‏شعبان بی مخ!‏

زمان قاجار

عکس: ‏زمان قاجار‏

عکسهای از وحدت و همسرش

عکس: ‏عکسهای از وحدت و همسرش‏

بعد از 23 سال................shg 1393


Monday, July 7, 2014

ابراهیم میرزاپور

ابراهیم میرزاپور سال 1356 در شهرستان زیبای معولان واقع در مسیر خرم آباد به پلدختر به دنیا آمد. وي از سن17 سالگي با تيم بهزيستي مـــهمولان فوتبال خود را شروع كرد پس از يكسال به تيم فجر خرم آباد پيوست و در مسابقات ليگ دسته دوم كشور با اين تيم درخشيد در سال 1377 به درخواست مربيان تيم فولاد به اين تيم پيوست ولي اولين حضور خود در دروازه تيم فولاد پس از يكسال يعني در سال 1378 به وقوع پيوست وي توسط بگوويچ به مرد شماره يك فولاد تبديل شد و اولين بازي خود را در مقابل پرسپوليس انجام داد... كه بســـيار خــــوش درخشيد براي اولين بار توسط جلال طالبي به تيم ملي دعوت شد ولي در مرحله دوم از اردو تـــيم ملي خط خورد تا اينكه توسط بلازويچ براي مسابقات مقدماتي جام جهاني 2002 به تيم ملي ايــــران دعوت شد و از آن تاريخ به بعد به دروازبان شماره يك تيم ملي تبديل شد وي بیش از پنجاه و پنج بار از دروازه تيم ملي حفاظت نموده است
در زمان برانکو دروازه بان ثابت تیم ملی فوتبال ایران بود

‏ابراهیم میرزاپور سال 1356 در شهرستان زیبای معولان واقع در مسیر خرم آباد به پلدختر به دنیا آمد. وي از سن17 سالگي با تيم بهزيستي مـــهمولان فوتبال خود را شروع كرد پس از يكسال به تيم فجر خرم آباد پيوست و در مسابقات ليگ دسته دوم كشور با اين تيم درخشيد در سال 1377 به درخواست مربيان تيم فولاد به اين تيم پيوست ولي اولين حضور خود در دروازه تيم فولاد پس از يكسال يعني در سال 1378 به وقوع پيوست وي توسط بگوويچ به مرد شماره يك فولاد تبديل شد و اولين بازي خود را در مقابل پرسپوليس انجام داد كه بســـيار خــــوش درخشيد براي اولين بار توسط جلال طالبي به تيم ملي دعوت شد ولي در مرحله دوم از اردو تـــيم ملي خط خورد تا اينكه توسط بلازويچ براي مسابقات مقدماتي جام جهاني 2002 به تيم ملي ايــــران دعوت شد و از آن تاريخ به بعد به دروازبان شماره يك تيم ملي تبديل شد وي بیش از پنجاه و پنج بار از دروازه تيم ملي حفاظت نموده است
در زمان برانکو دروازه بان ثابت تیم ملی فوتبال ایران بود.‏

شوی لباس "جنجالی" با پرچم ایران سال 1393





Iran Fashion Show4.JPG





















شبنم قلی خانی در استادیوم فوتبال و حس خوب برابری

شبنم قلی خانی بازیگر و کارگردان اهل ایران با انتشار این عکس نوشت: حس خوب برابری. چندی پیش به تماشای فوتبال استرالیایی رفتیم، گرچه از این بازی چیزی نمیدانستم و طرفدار هـیچ تیمی هم نبودم رفتم تا برای اولین بار، رفتن به استادیوم را تجربه کنم. خانمهای مسن ردیف پشتی،دختران کوچک مادر جوان ردیف جلویی،پیرمرد و نوه اش که کنار دست ما نشسته بودند و جوان های آنطرفی همه و همه کنار هم،خوشحال و هم انرژی با هم ،هـیچ کس حرف زشتی نزد همه حواسشان بود که اطرافشان مادران و خواهران و دخترانشان هستند.بازی که تمام شد هـیچ کس عجله ای برای بیرون رفتن نداشت ،تمام خانواده با هم بودند.


Friday, July 4, 2014

مدل موی حقیقی و دژاگه! سال 1393


نیوشا ضیغمی کنار لیدی‌ گاگا و کتی‌پری سال 1393


» ارسال به فیس بوک» ارسال به تويتر
یاهو با انتشار ویدئوی ۱:۳۰ ثانیه ای به تاثیر مد در هواداران جام جهانی پرداخت . در این ویدئو به غیر از نیوشا ضیغمی ، عکسی از لاله اسکندری و دو تن طرفداران تیم ملی فوتبال ایران نیز قرار داشت:

خلافت داعش ایران را سه تکه کرد! سال 1393


سازمان تروریستی داعش برنامه ۵ سال آینده خود برای سلطه بر جهان را اعلام کرد. به گزارش "دیلی‌میل" سازمان تروریستی داعش که نام خود را به "خلافت اسلامی" تغییر داده جغرافیای خلافت مورد ادعای خود را منتشر کرده که شامل تمام کشورهای اسلامی، نیمی از آفریقا و بخش بزرگی از اروپاست. جالب آن‌که در این نقشه ادعایی ایران به سه قسمت تقسیم شده است.

Wednesday, July 2, 2014

مطهری

‏شیخوخیت محافظه کاران
یکی از ویژگی های محافظه کاران که همان اصولگرایان و همان راست ها باشد، این است که همه ضعف های خودشان را می بینند جز ضعف اصلی. یک جورهایی شبیه مایوی دو تکه اند که همه چیز را نشان می دهند جز چیزهای اصلی، حالا تا من مایو گفتم فردا علی مطهری می خواهد یک چیز چسبان که حجم را نشان می دهد نام ببرد و آمار را هم جزو حجاب محسوب کند. ولی گذشته از موضوع علی مطهری این نکته مهم است که به نوشته وب‌سايت «نامه نيوز» پايان دوران «شيخوخيت» محافظه‌کاران فرارسیده است. 
این وب سایت عواملی مانند «درگذشت حبيب الله عسگر اولادی، بيماری آيت‌الله مهدوی کنی، سکوت تلويحی آيت‌الله يزدی، ساز ناکوک آيت‌الله مصباح يزدی و قهر ناطق نوری» را عامل پایان شیخوخیت محافظه کاران دانسته است. البته ممکن است این مسائل هم در پایان « شیخوخیت» محافظه کاران که احتمالا ترجمه عربی همان « هژمونی» فرانسوی است، نقش داشته باشد، ولی اصل قضیه اینها نیست. اصل قضیه خیلی ساده تر است. 
محافظه کاران ایرانی وقتی دولت بازرگان سرکار آمد گفتند « بازرگان لیبرال آمریکایی است، اگر دولت دست ما بود ایران بهشت می شد.» وقتی بنی صدر رئیس جمهور شد، گفتند: « بنی صدر ناتوان و بی عرضه و ضد انقلاب است و اگر دولت دست ما بود کشور را با قدرت اداره می کردیم.» بعد که بنی صدر با مجاهدین رفت و محمد علی رجایی روی کار آمد، تا رجایی بیاید دهانش را باز کند شد یک ماه  و دفتر ریاست جمهوری منفجر شد و رجایی هم کشته شد. وقتی خامنه ای رئیس جمهور شد و موسوی نخست وزیرش شد، نصف دولت دست محافظه کاران بود و آنها می گفتند موسوی چپ است و ما فقط نصف دولت را داریم و موسوی حرف ما را گوش نمی کند. اگر همه دولت دست ما بود ایران گلستان شده بود. بعدا هاشمی آمد سر کار و محافظه کاران یکی دو سالی به به و چه چه کردند و بعد از سه سال گفتند هاشمی عملگراست و نه اصولگرا و دیدگاههایش مخالف انقلاب است و به میراث امام خیانت کرده و اگر دولت دست ما بود الآن ایران شده بود سوئیس اسلامی و حیف که ما قدرت نداریم. بعد هم که خاتمی رئیس جمهور شد از همان سال دوم زدند توی برجک اصلاح  طلبان و اصلاحات و گفتند « اصلاحات شکست خورده و اصلاح طلبان یک مشت غربزده خائن جاسوس خودفروخته فلان و بهمان هستند و اگر ما دولت را در دست داشتیم، الآن ایران شده بود ژاپن اسلامی و بهشت مجسم.» 
بالاخره دولت احمدی نژاد با همت همه محافظه کاران و اصولگرایان و روحانیت و سپاه و بسیج و همه حامیان پابرهنگان و انقلابیون تشکیل شد. نتیجه هم  همین شد که می بینید. حالا هم به جای اینکه محافظه کاران بپذیرند که حکومت جمهوری اسلامی مورد نظر رهبری و اصولگرا همین می شود که زمان احمدی نژاد بود و حاصلش دزدی، رشوه، فساد، انحطاط اخلاقی، انزوای سیاسی، بحران اجتماعی، کشتار مردم به دلیل محیط زیست آلوده و همه این چیزها بود، دنبال دلایل دیگری می گردند که بگویند ما نبودیم. برادر من! شما بلد نیستی برقصی چرا می گوئی اتاق کج است؟‏

مطهری

‏شیخوخیت محافظه کاران
یکی از ویژگی های محافظه کاران که همان اصولگرایان و همان راست ها باشد، این است که همه ضعف های خودشان را می بینند جز ضعف اصلی. یک جورهایی شبیه مایوی دو تکه اند که همه چیز را نشان می دهند جز چیزهای اصلی، حالا تا من مایو گفتم فردا علی مطهری می خواهد یک چیز چسبان که حجم را نشان می دهد نام ببرد و آمار را هم جزو حجاب محسوب کند. ولی گذشته از موضوع علی مطهری این نکته مهم است که به نوشته وب‌سايت «نامه نيوز» پايان دوران «شيخوخيت» محافظه‌کاران فرارسیده است. 
این وب سایت عواملی مانند «درگذشت حبيب الله عسگر اولادی، بيماری آيت‌الله مهدوی کنی، سکوت تلويحی آيت‌الله يزدی، ساز ناکوک آيت‌الله مصباح يزدی و قهر ناطق نوری» را عامل پایان شیخوخیت محافظه کاران دانسته است. البته ممکن است این مسائل هم در پایان « شیخوخیت» محافظه کاران که احتمالا ترجمه عربی همان « هژمونی» فرانسوی است، نقش داشته باشد، ولی اصل قضیه اینها نیست. اصل قضیه خیلی ساده تر است. 
محافظه کاران ایرانی وقتی دولت بازرگان سرکار آمد گفتند « بازرگان لیبرال آمریکایی است، اگر دولت دست ما بود ایران بهشت می شد.» وقتی بنی صدر رئیس جمهور شد، گفتند: « بنی صدر ناتوان و بی عرضه و ضد انقلاب است و اگر دولت دست ما بود کشور را با قدرت اداره می کردیم.» بعد که بنی صدر با مجاهدین رفت و محمد علی رجایی روی کار آمد، تا رجایی بیاید دهانش را باز کند شد یک ماه  و دفتر ریاست جمهوری منفجر شد و رجایی هم کشته شد. وقتی خامنه ای رئیس جمهور شد و موسوی نخست وزیرش شد، نصف دولت دست محافظه کاران بود و آنها می گفتند موسوی چپ است و ما فقط نصف دولت را داریم و موسوی حرف ما را گوش نمی کند. اگر همه دولت دست ما بود ایران گلستان شده بود. بعدا هاشمی آمد سر کار و محافظه کاران یکی دو سالی به به و چه چه کردند و بعد از سه سال گفتند هاشمی عملگراست و نه اصولگرا و دیدگاههایش مخالف انقلاب است و به میراث امام خیانت کرده و اگر دولت دست ما بود الآن ایران شده بود سوئیس اسلامی و حیف که ما قدرت نداریم. بعد هم که خاتمی رئیس جمهور شد از همان سال دوم زدند توی برجک اصلاح  طلبان و اصلاحات و گفتند « اصلاحات شکست خورده و اصلاح طلبان یک مشت غربزده خائن جاسوس خودفروخته فلان و بهمان هستند و اگر ما دولت را در دست داشتیم، الآن ایران شده بود ژاپن اسلامی و بهشت مجسم.» 
بالاخره دولت احمدی نژاد با همت همه محافظه کاران و اصولگرایان و روحانیت و سپاه و بسیج و همه حامیان پابرهنگان و انقلابیون تشکیل شد. نتیجه هم  همین شد که می بینید. حالا هم به جای اینکه محافظه کاران بپذیرند که حکومت جمهوری اسلامی مورد نظر رهبری و اصولگرا همین می شود که زمان احمدی نژاد بود و حاصلش دزدی، رشوه، فساد، انحطاط اخلاقی، انزوای سیاسی، بحران اجتماعی، کشتار مردم به دلیل محیط زیست آلوده و همه این چیزها بود، دنبال دلایل دیگری می گردند که بگویند ما نبودیم. برادر من! شما بلد نیستی برقصی چرا می گوئی اتاق کج است؟‏

مطهری

‏شیخوخیت محافظه کاران
یکی از ویژگی های محافظه کاران که همان اصولگرایان و همان راست ها باشد، این است که همه ضعف های خودشان را می بینند جز ضعف اصلی. یک جورهایی شبیه مایوی دو تکه اند که همه چیز را نشان می دهند جز چیزهای اصلی، حالا تا من مایو گفتم فردا علی مطهری می خواهد یک چیز چسبان که حجم را نشان می دهد نام ببرد و آمار را هم جزو حجاب محسوب کند. ولی گذشته از موضوع علی مطهری این نکته مهم است که به نوشته وب‌سايت «نامه نيوز» پايان دوران «شيخوخيت» محافظه‌کاران فرارسیده است. 
این وب سایت عواملی مانند «درگذشت حبيب الله عسگر اولادی، بيماری آيت‌الله مهدوی کنی، سکوت تلويحی آيت‌الله يزدی، ساز ناکوک آيت‌الله مصباح يزدی و قهر ناطق نوری» را عامل پایان شیخوخیت محافظه کاران دانسته است. البته ممکن است این مسائل هم در پایان « شیخوخیت» محافظه کاران که احتمالا ترجمه عربی همان « هژمونی» فرانسوی است، نقش داشته باشد، ولی اصل قضیه اینها نیست. اصل قضیه خیلی ساده تر است. 
محافظه کاران ایرانی وقتی دولت بازرگان سرکار آمد گفتند « بازرگان لیبرال آمریکایی است، اگر دولت دست ما بود ایران بهشت می شد.» وقتی بنی صدر رئیس جمهور شد، گفتند: « بنی صدر ناتوان و بی عرضه و ضد انقلاب است و اگر دولت دست ما بود کشور را با قدرت اداره می کردیم.» بعد که بنی صدر با مجاهدین رفت و محمد علی رجایی روی کار آمد، تا رجایی بیاید دهانش را باز کند شد یک ماه  و دفتر ریاست جمهوری منفجر شد و رجایی هم کشته شد. وقتی خامنه ای رئیس جمهور شد و موسوی نخست وزیرش شد، نصف دولت دست محافظه کاران بود و آنها می گفتند موسوی چپ است و ما فقط نصف دولت را داریم و موسوی حرف ما را گوش نمی کند. اگر همه دولت دست ما بود ایران گلستان شده بود. بعدا هاشمی آمد سر کار و محافظه کاران یکی دو سالی به به و چه چه کردند و بعد از سه سال گفتند هاشمی عملگراست و نه اصولگرا و دیدگاههایش مخالف انقلاب است و به میراث امام خیانت کرده و اگر دولت دست ما بود الآن ایران شده بود سوئیس اسلامی و حیف که ما قدرت نداریم. بعد هم که خاتمی رئیس جمهور شد از همان سال دوم زدند توی برجک اصلاح  طلبان و اصلاحات و گفتند « اصلاحات شکست خورده و اصلاح طلبان یک مشت غربزده خائن جاسوس خودفروخته فلان و بهمان هستند و اگر ما دولت را در دست داشتیم، الآن ایران شده بود ژاپن اسلامی و بهشت مجسم.» 
بالاخره دولت احمدی نژاد با همت همه محافظه کاران و اصولگرایان و روحانیت و سپاه و بسیج و همه حامیان پابرهنگان و انقلابیون تشکیل شد. نتیجه هم  همین شد که می بینید. حالا هم به جای اینکه محافظه کاران بپذیرند که حکومت جمهوری اسلامی مورد نظر رهبری و اصولگرا همین می شود که زمان احمدی نژاد بود و حاصلش دزدی، رشوه، فساد، انحطاط اخلاقی، انزوای سیاسی، بحران اجتماعی، کشتار مردم به دلیل محیط زیست آلوده و همه این چیزها بود، دنبال دلایل دیگری می گردند که بگویند ما نبودیم. برادر من! شما بلد نیستی برقصی چرا می گوئی اتاق کج است؟‏

مطهری

‏شیخوخیت محافظه کاران
یکی از ویژگی های محافظه کاران که همان اصولگرایان و همان راست ها باشد، این است که همه ضعف های خودشان را می بینند جز ضعف اصلی. یک جورهایی شبیه مایوی دو تکه اند که همه چیز را نشان می دهند جز چیزهای اصلی، حالا تا من مایو گفتم فردا علی مطهری می خواهد یک چیز چسبان که حجم را نشان می دهد نام ببرد و آمار را هم جزو حجاب محسوب کند. ولی گذشته از موضوع علی مطهری این نکته مهم است که به نوشته وب‌سايت «نامه نيوز» پايان دوران «شيخوخيت» محافظه‌کاران فرارسیده است. 
این وب سایت عواملی مانند «درگذشت حبيب الله عسگر اولادی، بيماری آيت‌الله مهدوی کنی، سکوت تلويحی آيت‌الله يزدی، ساز ناکوک آيت‌الله مصباح يزدی و قهر ناطق نوری» را عامل پایان شیخوخیت محافظه کاران دانسته است. البته ممکن است این مسائل هم در پایان « شیخوخیت» محافظه کاران که احتمالا ترجمه عربی همان « هژمونی» فرانسوی است، نقش داشته باشد، ولی اصل قضیه اینها نیست. اصل قضیه خیلی ساده تر است. 
محافظه کاران ایرانی وقتی دولت بازرگان سرکار آمد گفتند « بازرگان لیبرال آمریکایی است، اگر دولت دست ما بود ایران بهشت می شد.» وقتی بنی صدر رئیس جمهور شد، گفتند: « بنی صدر ناتوان و بی عرضه و ضد انقلاب است و اگر دولت دست ما بود کشور را با قدرت اداره می کردیم.» بعد که بنی صدر با مجاهدین رفت و محمد علی رجایی روی کار آمد، تا رجایی بیاید دهانش را باز کند شد یک ماه  و دفتر ریاست جمهوری منفجر شد و رجایی هم کشته شد. وقتی خامنه ای رئیس جمهور شد و موسوی نخست وزیرش شد، نصف دولت دست محافظه کاران بود و آنها می گفتند موسوی چپ است و ما فقط نصف دولت را داریم و موسوی حرف ما را گوش نمی کند. اگر همه دولت دست ما بود ایران گلستان شده بود. بعدا هاشمی آمد سر کار و محافظه کاران یکی دو سالی به به و چه چه کردند و بعد از سه سال گفتند هاشمی عملگراست و نه اصولگرا و دیدگاههایش مخالف انقلاب است و به میراث امام خیانت کرده و اگر دولت دست ما بود الآن ایران شده بود سوئیس اسلامی و حیف که ما قدرت نداریم. بعد هم که خاتمی رئیس جمهور شد از همان سال دوم زدند توی برجک اصلاح  طلبان و اصلاحات و گفتند « اصلاحات شکست خورده و اصلاح طلبان یک مشت غربزده خائن جاسوس خودفروخته فلان و بهمان هستند و اگر ما دولت را در دست داشتیم، الآن ایران شده بود ژاپن اسلامی و بهشت مجسم.» 
بالاخره دولت احمدی نژاد با همت همه محافظه کاران و اصولگرایان و روحانیت و سپاه و بسیج و همه حامیان پابرهنگان و انقلابیون تشکیل شد. نتیجه هم  همین شد که می بینید. حالا هم به جای اینکه محافظه کاران بپذیرند که حکومت جمهوری اسلامی مورد نظر رهبری و اصولگرا همین می شود که زمان احمدی نژاد بود و حاصلش دزدی، رشوه، فساد، انحطاط اخلاقی، انزوای سیاسی، بحران اجتماعی، کشتار مردم به دلیل محیط زیست آلوده و همه این چیزها بود، دنبال دلایل دیگری می گردند که بگویند ما نبودیم. برادر من! شما بلد نیستی برقصی چرا می گوئی اتاق کج است؟‏

مطهری

‏شیخوخیت محافظه کاران
یکی از ویژگی های محافظه کاران که همان اصولگرایان و همان راست ها باشد، این است که همه ضعف های خودشان را می بینند جز ضعف اصلی. یک جورهایی شبیه مایوی دو تکه اند که همه چیز را نشان می دهند جز چیزهای اصلی، حالا تا من مایو گفتم فردا علی مطهری می خواهد یک چیز چسبان که حجم را نشان می دهد نام ببرد و آمار را هم جزو حجاب محسوب کند. ولی گذشته از موضوع علی مطهری این نکته مهم است که به نوشته وب‌سايت «نامه نيوز» پايان دوران «شيخوخيت» محافظه‌کاران فرارسیده است. 
این وب سایت عواملی مانند «درگذشت حبيب الله عسگر اولادی، بيماری آيت‌الله مهدوی کنی، سکوت تلويحی آيت‌الله يزدی، ساز ناکوک آيت‌الله مصباح يزدی و قهر ناطق نوری» را عامل پایان شیخوخیت محافظه کاران دانسته است. البته ممکن است این مسائل هم در پایان « شیخوخیت» محافظه کاران که احتمالا ترجمه عربی همان « هژمونی» فرانسوی است، نقش داشته باشد، ولی اصل قضیه اینها نیست. اصل قضیه خیلی ساده تر است. 
محافظه کاران ایرانی وقتی دولت بازرگان سرکار آمد گفتند « بازرگان لیبرال آمریکایی است، اگر دولت دست ما بود ایران بهشت می شد.» وقتی بنی صدر رئیس جمهور شد، گفتند: « بنی صدر ناتوان و بی عرضه و ضد انقلاب است و اگر دولت دست ما بود کشور را با قدرت اداره می کردیم.» بعد که بنی صدر با مجاهدین رفت و محمد علی رجایی روی کار آمد، تا رجایی بیاید دهانش را باز کند شد یک ماه  و دفتر ریاست جمهوری منفجر شد و رجایی هم کشته شد. وقتی خامنه ای رئیس جمهور شد و موسوی نخست وزیرش شد، نصف دولت دست محافظه کاران بود و آنها می گفتند موسوی چپ است و ما فقط نصف دولت را داریم و موسوی حرف ما را گوش نمی کند. اگر همه دولت دست ما بود ایران گلستان شده بود. بعدا هاشمی آمد سر کار و محافظه کاران یکی دو سالی به به و چه چه کردند و بعد از سه سال گفتند هاشمی عملگراست و نه اصولگرا و دیدگاههایش مخالف انقلاب است و به میراث امام خیانت کرده و اگر دولت دست ما بود الآن ایران شده بود سوئیس اسلامی و حیف که ما قدرت نداریم. بعد هم که خاتمی رئیس جمهور شد از همان سال دوم زدند توی برجک اصلاح  طلبان و اصلاحات و گفتند « اصلاحات شکست خورده و اصلاح طلبان یک مشت غربزده خائن جاسوس خودفروخته فلان و بهمان هستند و اگر ما دولت را در دست داشتیم، الآن ایران شده بود ژاپن اسلامی و بهشت مجسم.» 
بالاخره دولت احمدی نژاد با همت همه محافظه کاران و اصولگرایان و روحانیت و سپاه و بسیج و همه حامیان پابرهنگان و انقلابیون تشکیل شد. نتیجه هم  همین شد که می بینید. حالا هم به جای اینکه محافظه کاران بپذیرند که حکومت جمهوری اسلامی مورد نظر رهبری و اصولگرا همین می شود که زمان احمدی نژاد بود و حاصلش دزدی، رشوه، فساد، انحطاط اخلاقی، انزوای سیاسی، بحران اجتماعی، کشتار مردم به دلیل محیط زیست آلوده و همه این چیزها بود، دنبال دلایل دیگری می گردند که بگویند ما نبودیم. برادر من! شما بلد نیستی برقصی چرا می گوئی اتاق کج است؟‏

مطهری

‏شیخوخیت محافظه کاران
یکی از ویژگی های محافظه کاران که همان اصولگرایان و همان راست ها باشد، این است که همه ضعف های خودشان را می بینند جز ضعف اصلی. یک جورهایی شبیه مایوی دو تکه اند که همه چیز را نشان می دهند جز چیزهای اصلی، حالا تا من مایو گفتم فردا علی مطهری می خواهد یک چیز چسبان که حجم را نشان می دهد نام ببرد و آمار را هم جزو حجاب محسوب کند. ولی گذشته از موضوع علی مطهری این نکته مهم است که به نوشته وب‌سايت «نامه نيوز» پايان دوران «شيخوخيت» محافظه‌کاران فرارسیده است. 
این وب سایت عواملی مانند «درگذشت حبيب الله عسگر اولادی، بيماری آيت‌الله مهدوی کنی، سکوت تلويحی آيت‌الله يزدی، ساز ناکوک آيت‌الله مصباح يزدی و قهر ناطق نوری» را عامل پایان شیخوخیت محافظه کاران دانسته است. البته ممکن است این مسائل هم در پایان « شیخوخیت» محافظه کاران که احتمالا ترجمه عربی همان « هژمونی» فرانسوی است، نقش داشته باشد، ولی اصل قضیه اینها نیست. اصل قضیه خیلی ساده تر است. 
محافظه کاران ایرانی وقتی دولت بازرگان سرکار آمد گفتند « بازرگان لیبرال آمریکایی است، اگر دولت دست ما بود ایران بهشت می شد.» وقتی بنی صدر رئیس جمهور شد، گفتند: « بنی صدر ناتوان و بی عرضه و ضد انقلاب است و اگر دولت دست ما بود کشور را با قدرت اداره می کردیم.» بعد که بنی صدر با مجاهدین رفت و محمد علی رجایی روی کار آمد، تا رجایی بیاید دهانش را باز کند شد یک ماه  و دفتر ریاست جمهوری منفجر شد و رجایی هم کشته شد. وقتی خامنه ای رئیس جمهور شد و موسوی نخست وزیرش شد، نصف دولت دست محافظه کاران بود و آنها می گفتند موسوی چپ است و ما فقط نصف دولت را داریم و موسوی حرف ما را گوش نمی کند. اگر همه دولت دست ما بود ایران گلستان شده بود. بعدا هاشمی آمد سر کار و محافظه کاران یکی دو سالی به به و چه چه کردند و بعد از سه سال گفتند هاشمی عملگراست و نه اصولگرا و دیدگاههایش مخالف انقلاب است و به میراث امام خیانت کرده و اگر دولت دست ما بود الآن ایران شده بود سوئیس اسلامی و حیف که ما قدرت نداریم. بعد هم که خاتمی رئیس جمهور شد از همان سال دوم زدند توی برجک اصلاح  طلبان و اصلاحات و گفتند « اصلاحات شکست خورده و اصلاح طلبان یک مشت غربزده خائن جاسوس خودفروخته فلان و بهمان هستند و اگر ما دولت را در دست داشتیم، الآن ایران شده بود ژاپن اسلامی و بهشت مجسم.» 
بالاخره دولت احمدی نژاد با همت همه محافظه کاران و اصولگرایان و روحانیت و سپاه و بسیج و همه حامیان پابرهنگان و انقلابیون تشکیل شد. نتیجه هم  همین شد که می بینید. حالا هم به جای اینکه محافظه کاران بپذیرند که حکومت جمهوری اسلامی مورد نظر رهبری و اصولگرا همین می شود که زمان احمدی نژاد بود و حاصلش دزدی، رشوه، فساد، انحطاط اخلاقی، انزوای سیاسی، بحران اجتماعی، کشتار مردم به دلیل محیط زیست آلوده و همه این چیزها بود، دنبال دلایل دیگری می گردند که بگویند ما نبودیم. برادر من! شما بلد نیستی برقصی چرا می گوئی اتاق کج است؟‏

مطهری

‏شیخوخیت محافظه کاران
یکی از ویژگی های محافظه کاران که همان اصولگرایان و همان راست ها باشد، این است که همه ضعف های خودشان را می بینند جز ضعف اصلی. یک جورهایی شبیه مایوی دو تکه اند که همه چیز را نشان می دهند جز چیزهای اصلی، حالا تا من مایو گفتم فردا علی مطهری می خواهد یک چیز چسبان که حجم را نشان می دهد نام ببرد و آمار را هم جزو حجاب محسوب کند. ولی گذشته از موضوع علی مطهری این نکته مهم است که به نوشته وب‌سايت «نامه نيوز» پايان دوران «شيخوخيت» محافظه‌کاران فرارسیده است. 
این وب سایت عواملی مانند «درگذشت حبيب الله عسگر اولادی، بيماری آيت‌الله مهدوی کنی، سکوت تلويحی آيت‌الله يزدی، ساز ناکوک آيت‌الله مصباح يزدی و قهر ناطق نوری» را عامل پایان شیخوخیت محافظه کاران دانسته است. البته ممکن است این مسائل هم در پایان « شیخوخیت» محافظه کاران که احتمالا ترجمه عربی همان « هژمونی» فرانسوی است، نقش داشته باشد، ولی اصل قضیه اینها نیست. اصل قضیه خیلی ساده تر است. 
محافظه کاران ایرانی وقتی دولت بازرگان سرکار آمد گفتند « بازرگان لیبرال آمریکایی است، اگر دولت دست ما بود ایران بهشت می شد.» وقتی بنی صدر رئیس جمهور شد، گفتند: « بنی صدر ناتوان و بی عرضه و ضد انقلاب است و اگر دولت دست ما بود کشور را با قدرت اداره می کردیم.» بعد که بنی صدر با مجاهدین رفت و محمد علی رجایی روی کار آمد، تا رجایی بیاید دهانش را باز کند شد یک ماه  و دفتر ریاست جمهوری منفجر شد و رجایی هم کشته شد. وقتی خامنه ای رئیس جمهور شد و موسوی نخست وزیرش شد، نصف دولت دست محافظه کاران بود و آنها می گفتند موسوی چپ است و ما فقط نصف دولت را داریم و موسوی حرف ما را گوش نمی کند. اگر همه دولت دست ما بود ایران گلستان شده بود. بعدا هاشمی آمد سر کار و محافظه کاران یکی دو سالی به به و چه چه کردند و بعد از سه سال گفتند هاشمی عملگراست و نه اصولگرا و دیدگاههایش مخالف انقلاب است و به میراث امام خیانت کرده و اگر دولت دست ما بود الآن ایران شده بود سوئیس اسلامی و حیف که ما قدرت نداریم. بعد هم که خاتمی رئیس جمهور شد از همان سال دوم زدند توی برجک اصلاح  طلبان و اصلاحات و گفتند « اصلاحات شکست خورده و اصلاح طلبان یک مشت غربزده خائن جاسوس خودفروخته فلان و بهمان هستند و اگر ما دولت را در دست داشتیم، الآن ایران شده بود ژاپن اسلامی و بهشت مجسم.» 
بالاخره دولت احمدی نژاد با همت همه محافظه کاران و اصولگرایان و روحانیت و سپاه و بسیج و همه حامیان پابرهنگان و انقلابیون تشکیل شد. نتیجه هم  همین شد که می بینید. حالا هم به جای اینکه محافظه کاران بپذیرند که حکومت جمهوری اسلامی مورد نظر رهبری و اصولگرا همین می شود که زمان احمدی نژاد بود و حاصلش دزدی، رشوه، فساد، انحطاط اخلاقی، انزوای سیاسی، بحران اجتماعی، کشتار مردم به دلیل محیط زیست آلوده و همه این چیزها بود، دنبال دلایل دیگری می گردند که بگویند ما نبودیم. برادر من! شما بلد نیستی برقصی چرا می گوئی اتاق کج است؟‏

عکس یادگاری حیف از یک نفر در این عکس ! کاشکی این مرد بزرگ توی این عکس نبود (سال 1392)

‏کششششدار ترین اختلاس تاریخ
یکی از خوبی های رهبر ایران این است که هر کاری می کند یا حرفی می زند انجام نمی شود.مثلا همین قضیه پرونده کششششدار اختلاس که از وقتی داستان خاوری و سه میلیارد مطرح شد، قضیه کش پیدا کرد تا همین نیم ساعت قبل که احتمالا تا نیم ساعت و یک روز و ده سال دیگر هم ادامه خواهد داشت. همین می شود که از ده خبری که هر روز منتشر می شود حداقل دو سه خبرش درباره اختلاس و دزدی و بدهی های بانکی است و همین نشان می دهد که اصولا ایران چه دولت پاک و شریف و دسته گلی داشته و جهانیان باید پاک بودن را از ما یاد بگیرند. یک پرونده رانت 650 میلیون یورویی بسته شد و قوه قضائیه گفت احتمال آزادی زنان این پرونده وجود دارد. البته این پرونده جدا از 345 پرونده دیگر رانت های میلیون و میلیارد یورویی است که هنوز بسته نشده و با لگد و مشت هم بسته نمی شود. 
از طرف دیگر همزمان با اعلام اینکه گفته شد لابی بابک زنجانی برای آزادی او فعال شده و این لابی از همه کمیسیون های مجلس قدرت بیشتری در مجلس شورای اسلامی دارد، قوه قضائیه سه نفر دیگر از متهمان پرونده بابک زنجانی را دستگیر کرد. یکی از رسانه ها که چون اسمش را یادم رفته از آن اسم نمی برم، نوشت: « شاید برخی سازمان‌ها و نهادها به‌طور هدفمند و سازمان‌یافته پشت زنجانی نبوده‌اند اما باید مشخص شود که امثال  ح.م از کجا حمایت شده و افراد دیگری مانند او چطور در پشت نام زنجانی به ثروت رسیده‌اند.» 
این خبر بسیار مهم بود، بخصوص اینکه من متوجه نشدم منظور از « ح. م.» چه کسی است و اصولا چرا ایشان « ح. م.» است؟ با وجود اینکه میلیونها دلار اختلاس کرده ولی « ب.ن.» بهزاد نبوی است در حالی که بهزاد نبوی که پنج سال زندان رفت همه جرمش این بود که در خیابان بوق زده بود و سد معبر کرده بود. هر چه فکر می کنم ح.م. نمی تواند مخفف نام احمدی نژاد یا حمید رسائی یا محمدرضا رحیمی یا رحیم مشائی باشد، شاید هم حجت الاسلام مصباح باشد که اسمش را به جای تقی حسین نوشته است. 
یعنی هر چه فکر می کنم نمی توانم بفهمم چطور ممکن است یک نفر بوق بزند و به  عنوان اقدام علیه امنیت ملی زندانی شود و از قبل از بوق زدن نام و اسناد جنایاتش در سد معبر رسانه ای شود، ولی یک نفر یک پنجم فروش نفت یک سال کشور را بالا بکشد و شش ماه در زندان باشد و هنوز هم ب.ز باشد نه بابک زنجانی؟  آن هم آدمی که از ایمان مصباح و کفر ابلیس مشهورتراست.‏

استاد علی اکبر شکارچی

استاد علی اکبر شکارچی در سال ۱۳۲۸ ش در روستای چم سنگر بخش پاپی در استان لرستان متولد شد. نواختن کمانچه را از کودکی تحت تاثیر نوازندگان محلی آغاز کرد و پس از اخذ دیپلم به تهران رفت و در سال ۱۳۵۰ از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران فارغ التحصیل گردید و جهت فراگیری ردیف‌های سازی و آوازی و قطعات ضربی از محضر استادان داریوش صفوت، نورعلی خان برومند، محمود کریمی، یوسف فروتن،سعید هرمزی و جلال ذوالفنون بهره برد. علی اکبر شکارچی در طول این سالها همواره از محضر استاد خود علی اصغر بها...ری سود می‌برد.شکارچی در سال ۱۳۵۶ در اولین آزمون موسیقی باربد نفر اول رشته نوازندگی کمانچه شد.علی اکبر شکارچی علاوه بر ایران کنسرتهای را در کشورهای سوئیس، سوئد، ایتالیا، آلمان، فرانسه، انگلیس، اتریش، کلمبیا و استرالیا اجرا نموده است.
آثار:
موسیقی خلق لر (با همکاری حسین علیزاده)
جرس
کوهسار
بیست ترانه کهن لری
کاروانه
خونین شهر (کار مشترک با عطا جنگوک )
قطعاتی از موسیقی لری
بهارباد (با صدای ایرج رحمانپور)
خواب شقایق
کارهای پژوهشی آلبوم ردیف میرزا عبدالله با کمانچه
موسیقی فیلم خون بس
عاشقانه (با تنبک آساره شکارچی)
ایل بانگ (با تنبک آساره شکارچی)
و همچنین انتشار ۲ جلد کتاب وزن خوانی

‏استاد علی اکبر شکارچی در سال ۱۳۲۸ ش در روستای چم سنگر بخش پاپی در استان لرستان متولد شد. نواختن کمانچه را از کودکی تحت تاثیر نوازندگان محلی آغاز کرد و پس از اخذ دیپلم  به تهران رفت و در سال ۱۳۵۰ از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران فارغ التحصیل گردید و جهت فراگیری ردیف‌های سازی و آوازی و قطعات ضربی از محضر استادان داریوش صفوت، نورعلی خان برومند، محمود کریمی، یوسف فروتن،سعید هرمزی و جلال ذوالفنون بهره برد. علی اکبر شکارچی در طول این سالها همواره از محضر استاد خود علی اصغر بهاری سود می‌برد.شکارچی در سال ۱۳۵۶ در اولین آزمون موسیقی باربد نفر اول رشته نوازندگی کمانچه شد.علی اکبر شکارچی علاوه بر ایران کنسرتهای را در کشورهای سوئیس، سوئد، ایتالیا، آلمان، فرانسه، انگلیس، اتریش، کلمبیا و استرالیا اجرا نموده است.
آثار:
موسیقی خلق لر (با همکاری حسین علیزاده)
جرس
کوهسار
بیست ترانه کهن لری
کاروانه
خونین شهر (کار مشترک با عطا جنگوک )
قطعاتی از موسیقی لری
بهارباد (با صدای ایرج رحمانپور)
خواب شقایق
کارهای پژوهشی آلبوم ردیف میرزا عبدالله با کمانچه
موسیقی فیلم خون بس
عاشقانه (با تنبک آساره شکارچی)
ایل بانگ (با تنبک آساره شکارچی)
و همچنین انتشار ۲ جلد کتاب وزن خوانی‏

Tuesday, July 1, 2014

نان فروشي (سنگک) در اواخر دوره قاجاريه

‏نان فروشي (سنگک) در اواخر دوره قاجاريه‏

سفارت شوروی دریافت جایزه تاشکند برای فیلم ببر مازندران سال 1347

سفارت شوروی دریافت جایزه تاشکند برای فیلم ببر مازندران سال 1347
از سمت راست
(کنی فیلم بردار - نادره - بلور - حبیبی - میثاقیه - خاچیکیان - نیلوفر -داریوش طلائی - وحدت)
عکس: ‏سفارت شوروی دریافت جایزه تاشکند برای فیلم ببر مازندران سال 1347
از سمت راست
(کنی فیلم بردار - نادره - بلور - حبیبی - میثاقیه - خاچیکیان - نیلوفر -داریوش طلائی - وحدت) 
فرستنده عکس: داریوش طلایی هنرپیشه قدیمی سینما‏

سلیمان واثقی با نام هنری سلی در گذر زمان متولد ۱۳۲۴ از خواننده‌های سبک پاپ در دوران پیش از انقلاب ۵۷ در ایران بود

عکس: ‏سلیمان واثقی با نام هنری سلی در گذر زمان متولد ۱۳۲۴ از خواننده‌های سبک پاپ در دوران پیش از انقلاب ۵۷ در ایران بود‏

نصرت‌الله وحدت در گذر زمان متولد ۱۳۰۴ اصفهان بازیگر سینما

عکس: ‏نصرت‌الله وحدت در گذر زمان متولد ۱۳۰۴ اصفهان بازیگر سینما‏

شهرام شب پره در گذر زمان (متولد ۱۶ اسفند ۱۳۲۶ تهران)

عکس: ‏شهرام شب پره در گذر زمان (متولد  ۱۶ اسفند ۱۳۲۶ تهران)‏

امتیاز بدهید