Monday, September 23, 2013

گفتگو با فرزانه داوری بازیگر بلقیس برادر کشی:

گفتگو با فرزانه داوری بازیگر بلقیس برادر کشی:


یادواری خاطرات در جاده قدیم شمیران

مجتبی نظری - ایرج باباحاجی: یک پنجشنبه خاکستری در میان روزهای رو به خزان پاییزی می تواند انتخاب خوبی برای قرار یک دیدار باشد. دیدار با یک هنرمند که روزگار بهار عمرش را پشت سر گذاشته و در روزگار خزانی آن قرار گرفته است و با خاطرات، خوش است. این را می شد از عکس ها و یادگارهایی که به همراه داشت متوجه شد. عکسی از روزگار جوانی و نقش اول زن فیلم برادرکشی ایرج قادری. فیلمی که با یاد آن خاطراتش به شیراز پرواز می کند و می گوید: این فیلم را در شیراز فیلم برداری کردند.

فرزانه داوری در صحنه ای از فیلم برادر کشی
فرزانه داوری در صحنه ای از فیلم برادر کشی

به دیدار فرزانه داوری هنرمند سال های دور سینما رفته ایم، سن و سالی نداشت که وارد سینما شد، اما به خاطر یک سری مسئله و جبر زمانه تا به امروز از آن دور افتاد.

قرارمان در بولینگ عبده جاده قدیم شمیران بود، درخت های دو طرف خیابان به زردی و سرخی می زد و خبر از پاییز تهران می داد که به روزهای اوج خود رسیده است. سر وقت می آید و داخل ساختمان بولینگ جای برای نشستن پیدا کرده و مشغول صحبت می شویم. خاطراتی که بعضی از آنها را بدون هیچ حرف اضافه ای این زیر می نویسیم:

از طریق یکی از دوستان پدرم که یک سرهنگ ارتشی بود با ایرج قادری آشنا شدیم و او از من دعوت کرد نقش آهو را در فیلم مو سرخه بازی کنم. از داستان فیلم بی خبر بودم و خود ایرج قادری هم برای پیش بینی واکنش من آیلین ویگن را در آب نمک خوابانده بود که اگر من قهر کردم لنگ نمانده و با او ادامه بدهند که اینطور شد و من قهر کردم، ولی با اصرار همکارانم کار خودم را ادامه دادم و جلو آمدم. بعد از نمایش مو سرخه پدرم از فیلم شکایت کرد و اسم من را از پوسترها و تبلیغ های مو سرخه برداشتند.

فخری خوروش، سعید کنگرانی و فرزانه داوری
فخری خوروش، سعید کنگرانی و فرزانه داوری

بعد از آن به امریکا رفتم و ادامه تحصیل در رشته هنر دادم. بعد از چند سالی برای دیدن مادرم به ایران آمدم. این دو فیلم را بعد از دو سه سال بازی کردم. آن هم در مدت کوتاه، چون باید به امریکا بر می گشتم که انقلاب شد و دیگر در ایران ماندم.

مو سرخه فیلمی بود که به بهای تمام زندگیم تمام شد و عذاب زیادی بابتش کشیدم و همچنان ممنوع الکارم. ولی من بیگناهم پانزده سالم بیش نبود و عاشق سینما بودم. کاش بیست سال دیرتر به دنیا می آمدم. آن موقع چیزی بنام ویدیو و VHS وجود نداشت و بعدها نسخه های ویدئویی این فیلم بر باد رفت.

عنایت بخشی، فخری خوروش و فرزانه داوری
عنایت بخشی، فخری خوروش و فرزانه داوری

سر فیلم برادرکشی قرار نبود دوباره با ایرج قادری کار کنم. خودش گفت: جبرانی برای موسرخه است و قبول کردم. واقعا برادر کشی فیلم زیبایی بود و لوکیشن های آن در تهران و شیراز بود.

از خاطراتم در شیراز این بود که یک روز صبح موقع خروج از هتل، با یک موتور تصادف کردم و پایم آسیب دید ولی با همان وضع به کارم ادامه دادم.

فیلم سوم من پرواز در قفس با حبیب الله کاوش بود. سعید کنگرانی هم در این فیلم نقش مقابلم را داشت و از بازی در کنار او لذت بردم. سعید یک بازیگر حرفه ای بود. خانم فخری خوروش را هیچ وقت فراموش نمی کنم بازیگر توانای سینمای ایران که خیلی چیزها از او یاد گرفتم. انسانی فروتن و محبوب، که تمام موارد زندگی و سینما را یادآوری ام می کرد. خانم فخری خوروش الگوی من است. پرواز در قفس فیلم مورد علاقه ی من است.

فرزانه داوری
فرزانه داوری

انقلاب شد و جالب این که فیلم برادر کشی و فیلم پرواز در قفس جز فیلم های آزاد و اکران نوروز سال 1359 یعنی دو سال بعد از انقلاب بود و هم زمان دو گروه سینما اکران داشت که از فروش خیلی بالایی برخوردار بود. ولی من قایم می شدم که کسی متوجه من نشود. ولی متاسفانه در آن سال اکران شد من ماندم و ؟؟؟؟

بعد از انقلاب خانه نشین شده و هیچ فعالیتی ندارم مشکلات زیادی داشتم... پدر و مادرم را از دست داده و با تنها دختر و نوه ام زندگی می کنم. این را بگویم که عاشقانه مونا دخترم و دارا نوه ام را دوست دارم.

دخترم مونا همسر اول امین حیایی هنرپیشه امروز سینما بود و با داشتن فرزند پسر به نام دارا از او جدا شد. سرپرستی دارا بر عهده دخترم است. دخترم در زمینه نوشتن دستی بر قلم دارد و در رشته کارگردانی هم درس خوانده و قرار است به همین زودی ها کار خودش را شروع کند. مونا سه فیلم کوتاه آماده برای جشنواره تهییه کرده است و سناریویی هم در دست تهیه دارد و در سریال خواب و بیدار هم نقش داشته است.

فرزانه داوری
فرزانه داوری

دلم برای سینما و دوربین تنگ شده و دوست دارم یک بار دیگر جلوی لنز دوربین سینما قرار گرفته و بازی کنم. سی سال ممنوع الکاری برای من که همچنان در کشورم هستم آیا کافی نیست؟

قرار ما تمام شده، دختر فرزانه داوری برای بردن او می آید. او از سایت قدیمی ها تشکر می کند و اینکه به فکر تمام قدیمی ها هستیم و آنها را از پشت دیوار خاطرات بیرون کشیده و گرد و غبار فراموشی را از رویشان کنار زده و عرضه می کنیم، خاطراتی که علاقمندان زیادی دارد.

No comments:

امتیاز بدهید