Saturday, August 2, 2008

قابل توجه خانم های ايرانی !




معرفی یک زن استثنایی
این زن به شوهرش اجازه خیانت داده است ( آخرین قسمت )
سئوال : مارچلو شوهر شما یکی از « دون ژوان » های عالم است و در عمر خودش دست کم با هزارتا زن سر و کار داشته و شما شاید ناظر صدتا از این ماجراهای عاشقانه بوده اید ، آیا هیچوقت بفکر طلاق گرفتن از این شوهر ماجراجو و دون ژوان نیفتادید ؟
جواب : نه ، حتی به اندازه یک لحظه .آخر من که ارث خور دیگران نیستم .چون دیگران طلاق می گیرند من که نباید طلاق بگیرم . دیگران همانطور که گفتم تحت جاذبه یک غرور کاذب ،تحت تاثیر قضاوت غلط یا نا غلط اجتماع در یک چشم بر هم زدن پا روی گذشته ها میگذارند و همه خاطرات شیرین و خوش و ناخوش را بدست فراموشی می سپارند و مثل یک گردباد یا طوفان همه چیز را خراب می کنند .
طلاق در اصل چیزی جز انتقام جویی قانونی نیست .لیکن به تجربه ثابت شده که 70 تا 80 درصد زنهای طلاق گرفته بعلت خیانت شوهر ،بعدا پشیمان می شوند و کرارا بخود سرکوفت خواهند زد که : « بهتر نبود کمی عاقلانه تر رفتار می کردم و اورا می بخشیدم »؟. مثلا خود مرا در نظر بگیرید که بیشتر از بیست سال با شوهرم زندگی کرده ام . با بود و نبود و خوب و بدش ساخته ام .هزاران خاطره مطبوع و نامطبوع ما را به هم پیوند داده است .دختری داریم که ثمره همزیستی ما است . در دارایی هم شریک هستیم .آیا صلاح است به صرف اینکه شوهرم چند صباحی با یک زن دیگر سر وسری داشته که بسیاری از مردهای دیگر هم دارند ،بیایم و یک کبریت زیر همه اینها بکشم و آتششان بزنم ؟ تازه بعد چی می شود ؟بعدش اینکه مثلا شما یا فلان همسایه و دوست و آشنا خواهید گفت « بارک الله ! آفرین ! » خب ،بعدش چی ؟
من می مانم و خودم و همه شما چند صباح بعد فراموش می کنید و من در آتش بیوه گی و تنهایی باید بسوزم و بسازم .آیا بصلاح زن نیست با خیانت شوهر که معمولا همیشه موقتی است بسازد و در عوض از خراب شدن کانون خانواده اش جلوگیری کند ؟ بنظر من چرا . چون اگر غیر از این فکر می کردم خودم این راه را انتخاب نمیکردم !
سئوال : خانم ماسترویانی ،بعضی از زنها هستند که خیانت مرد را تحمل می کنند و حتی الا مکان در باره اش حرفی نمی زنند . ولی شما در اطراف خیانت مارچلو طوری داد سخن داده اید که گویی او « ژول سزار » است و حریم ملکه کلئوپاترا را فتح کرده است .شما بجای آنکه کاترین معشوقه شوهرتان را ندیده بگیرید .او را با تعریف و تحسین به عرش رسانده اید .یادم است که گفته اید : « او به زیبایی یک الماس تراش خورده است » یا « او ممزوج خوشایندی از شرم و غرور است » یا « او مثل یک اتومبیل فراری (مشهورترین و گرانبهاترین اتومبیل دنیا ) اصیل و در عین حال راندنش دشوار است !» کاترین در حقیقت هووی شما است و سایر زنها اگر دستشان برسد کله هوو را می کنند .شما به چه مناسبت در باره مزایای زنی که شوهرتان را از شما دزدیده این چنین متینگ میدهید ؟
جواب : کاترین تعریف هم دارد .میدانید آخر هوو داریم تا هوو . بعضی از هووها هستند که مایه سرافکندگی می شوند و بعضی هم هستند که به زن مخالف خود شخصیت می بخشند .فکرش را بکنید که اگر شوهرم با کلفت خانه ما رویهم می ریخت چگونه از شان من کسر می شد و اگر میرفت با ژاکلین اوناسیس روابط برقرار می کرد چقدر به شان من اضافه می شد ! من خوشحالم که شوهرم اگر زن دیگری را بر من ترجیع داده اقلا آن زن شخصیت جهانی دارد ،قبلا زن « روژه وادیم » بوده است ودر زیبایی و اصالت و هنر بی نظیر است و بدون استثنا ء همه مردهای دنیا آرزوی یک لحظه مصاحبتش را دارند و حتی به مارچلو غبطه می خورند .
سئوال : همه مردهای دنیا که چه عرض کنم .کاترین دنه وو یک هنرپیشه فرانسوی است .بطوریکه میدانید بسیاری از مردها ستاره های فرانسوی را کوه یخ میدانند .علاوه بر این مگر یادتان رفته که « دیوید بابلی » شوهر اول کاترین در باره اش چه گفته بود ؟ او یک جواهر بدلی است که بغلط بین جواهرات اصل برخورده است .
جواب : نه نه ،شما را بخدا این حرفها را نزنید که بدم می آید .من معشوقه مارچلو را خیلی دوست میدارم و حاضر به شنیدن بدگویی بر علیه او نیستم !بنظر من
« بایلی » جواهر شناس نبود تا بین جواهر اصل و بدل فرق بگذارد . حال آنکه مارچلو جواهر اصل را اگر در زباله دانی هم ببیند فوری از بدلی تشخیص میدهد . بزرگترین حسن کاترین آن است که مقید به ازدواج نیست و نخواسته شوهر مرا بطور قانونی و رسمی از آن خودش بکند .او فقط به عشق و هوس نیاز دارد .خودش بمن گفته : « من خیلی معاشرتی نیستم . دوستان زیادی هم ندارم .من از دوستی های زودگذر گریزانم .مثلا دوست ندارم فقط دو ساعت از راه در برده شوم زیرا عمر کوتاه است و پیری در راه .
بدین لحاظ از هر لحظه عمر باید حداکثر استفاده را برد .تصمیم گرفته ام از این پس آزاد بمانم و دیگر شوهر نکنم .چون ازدواج کشنده عشق و آزادی است »
سئوال : ولی اگر تصمیم بگیرد شوهر کند و مثلا زن مارچلو بشود .آنوقت چه ؟
جواب : تا حال که به تصمیمش وفادار مانده و با وجود بچه دار شدن از او نخواسته زن او بشود .
سئوال : شما گفتید این عشق نبود که شما و مارچلو را به هم پیوند داد . فکر می کنید این عشق بود که مارچلو و کاترین را به آغوش هم انداخت ؟
جواب : بله ،اینطور گمان می کنم . به همین سبب وقتی شوهرم گفت عاشق شده ، به او میدان دادم تا دنبال عشقش برود . چون به عقیده من به وصال عشق رسیدن خیلی خیلی بهتر از ناکام ماندن و درد کشیدن است .هر عشق ، نوعی تجربه و پختگی است و باعث عاقل شدن انسان می شود .
سئوال : پس شما به شوهرتان ترحم کردید ؟
جواب : رحم نه و منتی به گردن او ندارم .فقط وظیفه انسانی ام را در برابر یک شوهر خوب انجام داده ام .
سئوال : وقتی « چیاری » دختر نامشروع کاترین و مارچلو بدنیا آمد یادم است در روزنامه ها خواندم که شما گفته بودید « اگر کاترین حاضر شود بچه را بمن بدهد ،با کمال میل از او نگهداری خواهم کرد ». آیا راست است ؟
جواب : البته که راست بود . اگر بچه را میداد از او مثل بچه خودم مراقبت میکردم و مثل یک مادر به او عشق می ورزیدم . وقتی مردم می روند از پرورشگاه بچه می گیرند چه دلیلی دارد که من بچه شوهر خودم را نپذیرم و مورد محبت قرار ندهم ؟ از این گذشته ،چیاری یک بچه ناخواسته نیست کاترین و شوهرم خواستند بچه دار شوند و خوشبختانه شدند .
سئوال : ولی به قرار اطلاع بین هووی شما و شوهرتان شکرآب شده و جدایی افتاده است .
جواب : کدورتی پیش آمده بود که با میانجیگری من برطرف شد و آنها هم اکنون در آپارتمان ژرژ ماندل پاریس که درست روبروی آپارتمان ماریا کالاس خواننده معروف آواز های اوپرایی قرار دارد زندگی می کنند و از اینکه خوشحال و خوشبخت هستند من احساس خشنودی و سعادت می کنم !
سئوال : شما به آنها سر نمی زنید ؟
جواب : چرا ، بعضی وقت ها که برای خرید به پاریس بروم احوالی از آنها می پرسم و شامی با هم میخوریم .
سئوال : کریسمس برای آنها هدیه نمی فرستید ؟
جواب : کریسمس را شوهرم با من و دخترمان خواهد گذراند . ولی برای کاترین چرا ، باید بروم برای مادر و بچه چیزی بخرم .
سئوال : دخترتان باربارا در باره روابط پدرش و آن زن غریبه چه جور قضاوتی دارد ؟
جواب : خوشبختانه باربارا دختر روشنفکری است . کاترین در نظر او غریبه نیست زیرا با معرفی پدرش با کاترین دوست شده است .
سئوال : شما آنقدر به شوهرتان رو داده اید که گفته است : « من کازانوا نیستم . ولی هر وقت که بخواهم خوب بخوابم به یک زن احتیاج دارم » از قرار معلوم این آقا تا سن هیجده نوزده سالگی در رختخواب مادرش می خوابیده و حالا این عادت او شده تا زنی در کنارش نباشد خوابش نمی برد .آیا با این درفشانی ها و بچه بازی ها فکر نمی کنید بعد از کاترین نوبت به یک زن دیگر برسد ؟
جواب : برای من کاترین با زن دیگر فرق نمی کند . اگر مارچلو به این بهانه تنوع میجوید ،چرا نباید دنبال تنوع برود ؟
* * *
خانم ماسترویانی راستش فلسفه شما که باید اسمش را فلسقه نوظهور گذاشت آدم را عصبانی می کند . البته من دلایل شما را منتشر خواهم کرد ولی قضاوت نهایی را به عهده هر زنی می گذارم که این مصاحبه را خواهد خواند و از دست شما آتش خواهد گرفت و حتی ممکن است چند تا فحش و بد وبیراه هم نثار شما بکند .
پایان
مجله زن روز / شماره 562 / بهمن ماه 1354



No comments:

امتیاز بدهید