Saturday, August 2, 2008

بحران بی شوهری (۳)

بحران جهانی ازدواج ( آخرین قسمت )



...خانم « دزاشی » که در پاریس یک آزانس ازدواج دارد ،می گوید : « بسیاری از زنان جوان بدین دلیل ازدواج نمی کنند که با مردی زن دار رابطه دارند .رابطه ای خالی از امید .اما وقتی بالاخره این رابطه قطع می شود ،تازه چشم باز می کنند و می بینند به سن و سالی رسیده اند که دیگر به آسانی نمی توان ازدواج کرد . و اینهم پاداش گناهشان ! این را هم اضافه کنیم که به هنگام انتخاب همسر ،سن و سال برای زنان خیلی مهم تر است تا برای مردان .مردی پنجاه ساله را در نظر بگیرید او می تواند با زنی ازدواج کند که ده یا پانزده سال از خودش جوانتر است .اما یک زن پنجاه ساله آیا این امید را دارد ؟»

دربدر ،در جستجوی شوهر

با وجود این همه موانع ،زنان مجرد و بی شوهر – دست کم در کشورهای اروپایی و آمریکا – نه تنها تسلیم تنهایی نمی شوند ،بلکه به هر دری میزنند تا بلکه شوهری پیدا کنند .بعضی از زنان مجرد برای یافتن شوهر حتی از شیوه ها و وسایلی استفاده می کنند که در نظر مادر بزرگ هایشان ،بی آبروئی محض بحساب میامد .یکی از راههای پیداکردن شوهر هم مراجعه به آژانس ها یا بنگاه های ازدواج است .
تا همین چند سال پیش حتی در اروپا ،یک زن باصطلاح آبرودار ،اگر قدم در یک آژانس ازدواج می گذاشت ،ازخجالت می مرد ، اما امروزه آنان قراردادها را زیر پا گذاشته اند و هزاران زن از طبقات بالا با مشاغل عالی برای یافتن شوهر به آژانس های ازدواج مراجعه می کنند .خانم « دزاشی »رئیس یکی از این آژانس ها می گوید : « تعداد مشتریان ما در عرض دهسال دو برابر شده است .مشتریها هم تنوع بسیاری یافته اند .ما هم از دختران خیلی جوان ،هم از زنان هفتادساله ،تقاضاهای ازدواج دریافت می کنیم ...»
بسیاری از زنان مجرد نیز خود شخصا در روزنامه ها آگهی ازدواج چاپ می کنند و جزئیات مشخصات مرد ایده ال خود را نیز ذکر می نمایند .سابقا تنها چند روزنامه اگهی های ازدواج را چاپ می کردند ،اما امروزه در بسیاری از روزنامه های سنگین و جدی و حتی در برخی از مجلات هفتگی سیاسی ،اگهی های ازدواج فراوان دیده می شود .
در اروپا و آمریکا کلوپ های مخصوص تعطیلات تابستانی و زمستانی نیز امید دیگری برای شوهریابی است و زنان مجرد در بسیاری از این کلوپ ها عضو هستند .آنان در این کلوپ ها گاهی خیلی زود با مردی دوست می شوند اما گاهی هم این دوستی پایان خوشی ندارد .بسیاری از زنهای اروپایی ،مسافرت های گروهی و باصطلاح تورها را برای شوهریابی بر می گزینند ،اما وقتی سوار هواپیما می شوند میبینند که تعداد زنها دو برابر مردها است ! یعنی عرضه بسیار است و تقاضا کم !
بسیاری از زنان اروپایی ،حتی تعطیلات و تفریحات تابستانی خود را طوری ترتیب میدهند که با مردان بیشتری دیدار کنند .آنان در کلوپ های مخصوص قایقرانی ،تنیس ،اسب سواری ،و حتی دوچرخه و موتورسیکلت سواری نام نویسی می کنند .بعضی ها هم وقتی از پیداکردن شوهر در شهر و محل اقامت خود نومید شده اند ،حتی به شهر و منطقه دیگری کوچ می کنند .
بعضی از زنها احساس می کنند که برای پیداکردن شوهر به کمک یک متخصص نیاز دارند « مارسل – اک » روانکاو مشهور می گوید « بسیاری از بزرگسالانی که بمن مراجعه می کنند ،زنان و مردان تنها هستند و ده درصد آنها هم « مجردهای واقعی » هستند ، یعنی بیش از پنجاه سال دارند و هنوز شانس ازدواج پیدا نکرده اند .بسیاری از آنها نیز – مخصوصا زنان – بدین جهت مجرد مانده اند که کاری از دستشان بر نمی آمده و گرنه از ازدواج فرار نکرده اند ...تجرد و تنهایی و بی همسر ماندن ،زنان را بیشتر رنج میدهد تا مردان ،هر زنی به نوعی در مقابل این رنج واکنش نشان میدهد .بعضی ها دچار افسردگی روانی می شوند و برخی دیگر خشونت های افراطی از خود بروز میدهند . نقش روانکاو پیش از هر کاری این است که بیمار مجرد را متوجه ریشه های افسردگی یا خشونت افراطی خویش بسازد .ولی از این مرحله به بعد خود شخص باید مراقب خویش باشد ...»
اقلیتی از زنان خودشان عمیقا معتقدند که مایل به ازدواج هستند ،اما در واقع ته دلشان نااگاهانه هر رابطه احتمالی را در نطفه خفه می کنند .اینها زنانی هستند که از روابط جنسی میترسند ،ودر برابر یک تعهد عاطفی ،عمیق تر ،عقب می نشینند .بیشتر اینان زنانی هستند که در پنجاه سالگی هنوز هم ازدواج نکرده اند و با انکه درامد خوبی هم دارند ،هنوز هم در خانه پدر و مادرشان زندگی می کنند .یعنی در واقع هنوز تا حدودی بچه هستند .
با این همه نمی توان گفت همه زنان تنها بدبخت هستند .مخصوصا بعضی زنان طلاق گرفته ،زنانی که خیلی زود ازدواج کرده اند ،زنانی که شوهری زورگو و دیکتاتور داشته اند ،از تجرد خود لذت می برند و می توانند زندگی تازه و خوبی آغاز کنند .اینان وقتی تنها شدند ،تازه استعدادهای درونی خود را کشف می کنند .
خانم « لیلا – ب » هرگز بدین فکر نیفتاده بود که کاری برای خود پیدا کند ،تا اینکه در چهل سالگی فهمید شوهرش به او خیانت می کند و تصمیم به جدایی گرفت .بعد از جدائی هم در جستجوی کاری برآمد و در یک شرکت تبلیغات تجارتی به سمت سکرتر استخدام شد .آنگاه شروع کرد به خواندن زبان انگلیسی ،و بهرحال در سایه پشتکار خود حالا در موقعیتی قرار دادر که ماهانه بیست هزار تومان درامد اوست .
با اینهمه تنهایی و تجرد برای اکثریت زنان موقعیتی رنج آور است و بهتر آنست که هر زنی تا فرصت از دست نرفته ،در اندیشه ازدواج و تشکیل خانواده باشد .

پایان

مجله زن روز / شماره 669 / سال 1356


بحران جهانی ازدواج ( آخرین قسمت )



...خانم « دزاشی » که در پاریس یک آزانس ازدواج دارد ،می گوید : « بسیاری از زنان جوان بدین دلیل ازدواج نمی کنند که با مردی زن دار رابطه دارند .رابطه ای خالی از امید .اما وقتی بالاخره این رابطه قطع می شود ،تازه چشم باز می کنند و می بینند به سن و سالی رسیده اند که دیگر به آسانی نمی توان ازدواج کرد . و اینهم پاداش گناهشان ! این را هم اضافه کنیم که به هنگام انتخاب همسر ،سن و سال برای زنان خیلی مهم تر است تا برای مردان .مردی پنجاه ساله را در نظر بگیرید او می تواند با زنی ازدواج کند که ده یا پانزده سال از خودش جوانتر است .اما یک زن پنجاه ساله آیا این امید را دارد ؟»

دربدر ،در جستجوی شوهر

با وجود این همه موانع ،زنان مجرد و بی شوهر – دست کم در کشورهای اروپایی و آمریکا – نه تنها تسلیم تنهایی نمی شوند ،بلکه به هر دری میزنند تا بلکه شوهری پیدا کنند .بعضی از زنان مجرد برای یافتن شوهر حتی از شیوه ها و وسایلی استفاده می کنند که در نظر مادر بزرگ هایشان ،بی آبروئی محض بحساب میامد .یکی از راههای پیداکردن شوهر هم مراجعه به آژانس ها یا بنگاه های ازدواج است .
تا همین چند سال پیش حتی در اروپا ،یک زن باصطلاح آبرودار ،اگر قدم در یک آژانس ازدواج می گذاشت ،ازخجالت می مرد ، اما امروزه آنان قراردادها را زیر پا گذاشته اند و هزاران زن از طبقات بالا با مشاغل عالی برای یافتن شوهر به آژانس های ازدواج مراجعه می کنند .خانم « دزاشی »رئیس یکی از این آژانس ها می گوید : « تعداد مشتریان ما در عرض دهسال دو برابر شده است .مشتریها هم تنوع بسیاری یافته اند .ما هم از دختران خیلی جوان ،هم از زنان هفتادساله ،تقاضاهای ازدواج دریافت می کنیم ...»
بسیاری از زنان مجرد نیز خود شخصا در روزنامه ها آگهی ازدواج چاپ می کنند و جزئیات مشخصات مرد ایده ال خود را نیز ذکر می نمایند .سابقا تنها چند روزنامه اگهی های ازدواج را چاپ می کردند ،اما امروزه در بسیاری از روزنامه های سنگین و جدی و حتی در برخی از مجلات هفتگی سیاسی ،اگهی های ازدواج فراوان دیده می شود .
در اروپا و آمریکا کلوپ های مخصوص تعطیلات تابستانی و زمستانی نیز امید دیگری برای شوهریابی است و زنان مجرد در بسیاری از این کلوپ ها عضو هستند .آنان در این کلوپ ها گاهی خیلی زود با مردی دوست می شوند اما گاهی هم این دوستی پایان خوشی ندارد .بسیاری از زنهای اروپایی ،مسافرت های گروهی و باصطلاح تورها را برای شوهریابی بر می گزینند ،اما وقتی سوار هواپیما می شوند میبینند که تعداد زنها دو برابر مردها است ! یعنی عرضه بسیار است و تقاضا کم !
بسیاری از زنان اروپایی ،حتی تعطیلات و تفریحات تابستانی خود را طوری ترتیب میدهند که با مردان بیشتری دیدار کنند .آنان در کلوپ های مخصوص قایقرانی ،تنیس ،اسب سواری ،و حتی دوچرخه و موتورسیکلت سواری نام نویسی می کنند .بعضی ها هم وقتی از پیداکردن شوهر در شهر و محل اقامت خود نومید شده اند ،حتی به شهر و منطقه دیگری کوچ می کنند .
بعضی از زنها احساس می کنند که برای پیداکردن شوهر به کمک یک متخصص نیاز دارند « مارسل – اک » روانکاو مشهور می گوید « بسیاری از بزرگسالانی که بمن مراجعه می کنند ،زنان و مردان تنها هستند و ده درصد آنها هم « مجردهای واقعی » هستند ، یعنی بیش از پنجاه سال دارند و هنوز شانس ازدواج پیدا نکرده اند .بسیاری از آنها نیز – مخصوصا زنان – بدین جهت مجرد مانده اند که کاری از دستشان بر نمی آمده و گرنه از ازدواج فرار نکرده اند ...تجرد و تنهایی و بی همسر ماندن ،زنان را بیشتر رنج میدهد تا مردان ،هر زنی به نوعی در مقابل این رنج واکنش نشان میدهد .بعضی ها دچار افسردگی روانی می شوند و برخی دیگر خشونت های افراطی از خود بروز میدهند . نقش روانکاو پیش از هر کاری این است که بیمار مجرد را متوجه ریشه های افسردگی یا خشونت افراطی خویش بسازد .ولی از این مرحله به بعد خود شخص باید مراقب خویش باشد ...»
اقلیتی از زنان خودشان عمیقا معتقدند که مایل به ازدواج هستند ،اما در واقع ته دلشان نااگاهانه هر رابطه احتمالی را در نطفه خفه می کنند .اینها زنانی هستند که از روابط جنسی میترسند ،ودر برابر یک تعهد عاطفی ،عمیق تر ،عقب می نشینند .بیشتر اینان زنانی هستند که در پنجاه سالگی هنوز هم ازدواج نکرده اند و با انکه درامد خوبی هم دارند ،هنوز هم در خانه پدر و مادرشان زندگی می کنند .یعنی در واقع هنوز تا حدودی بچه هستند .
با این همه نمی توان گفت همه زنان تنها بدبخت هستند .مخصوصا بعضی زنان طلاق گرفته ،زنانی که خیلی زود ازدواج کرده اند ،زنانی که شوهری زورگو و دیکتاتور داشته اند ،از تجرد خود لذت می برند و می توانند زندگی تازه و خوبی آغاز کنند .اینان وقتی تنها شدند ،تازه استعدادهای درونی خود را کشف می کنند .
خانم « لیلا – ب » هرگز بدین فکر نیفتاده بود که کاری برای خود پیدا کند ،تا اینکه در چهل سالگی فهمید شوهرش به او خیانت می کند و تصمیم به جدایی گرفت .بعد از جدائی هم در جستجوی کاری برآمد و در یک شرکت تبلیغات تجارتی به سمت سکرتر استخدام شد .آنگاه شروع کرد به خواندن زبان انگلیسی ،و بهرحال در سایه پشتکار خود حالا در موقعیتی قرار دادر که ماهانه بیست هزار تومان درامد اوست .
با اینهمه تنهایی و تجرد برای اکثریت زنان موقعیتی رنج آور است و بهتر آنست که هر زنی تا فرصت از دست نرفته ،در اندیشه ازدواج و تشکیل خانواده باشد .

پایان

مجله زن روز / شماره 669 / سال 1356

No comments:

امتیاز بدهید