مطلبی که ملاحظه می کنید به بررسی تصویر زندگی زنان روسپی و فاحشه در سینمای قبل از انقلاب می پردازد ودر ادامه ضمن اشاراتی به دلایل و چگونگی رشد وگسترش فحشا ، خوانندگان محترم را به محله بدنام شهر تهران که در آن زمان به «قلعه » یا «شهر نو» معروف بوده می برد وبه توصیف زندگی محنت بار فاحشه ها از زبان آنها می پردازد .بخاطر طولانی بودن مطلب در سه قسمت آن را ارائه می کنم .دراینجا توجه شما را به قسمت اول جلب می کنم .
نگاهی به روسپیگری در فیلمهای ایرانی
سینمای ایران هرگز نمایانگر واقعیت زندگی روسپی ها نبوده است
(قسمت اول )
یک جمله رایج در میان فیلمسازان ایرانی ،در پاسخ این سئوال که چرا سوژه هایتان اینقدر تکراری است ،این است :«به هر صنف و طبقه ای که می پردازیم .ازما ایراد می گیرند .تنها گروههائی که اتحادیه یا سندیکایی ندارند که معترض شوند روسپی ها و جاهل ها هستند .»
این پاسخ همیشگی به یک سئوال تکراری ،نشان دهنده این است که شخصیت اصلی زن درفیلمهای ایرانی غالبا برگرد زنان فاحشه دور می زند و فیلمسازان ایرانی ،این گرایش تقریبا همیشگی را یک گرایش ناگزیر عنوان می کنند .
اما با این همه پرداختن به زندگی روسپی ها ،سینمای ایران هنوز نتوانسته واقعیت زندگی این قشر رنج کشیده را بنمایاند .روسپی ها در سینمای ایران ،بیشتر به صورت رقاصه های کافه ها تجلی کرده اند و این همه توجه به این دسته از زنان ،علاوه بر محدودیتی که فیلمسازان آن را یک عامل دست و پاگیر عنوان می کنند .این است که یک رقاصه و روسپی بهانه ی دست به نقدتری برای عریان شدن دارد و عریانی هم برای سینمای بی سلاح ایران ،تنها حربه ی مبارزه با فیلمهای پرمایه ی تکنیکی ساخت خارج است .
دراکثر فیلمهای ایرانی روسپی ها و رقاصه ها،زنانی شوخ و شنگ و فارغ از هر غصه ای هستند .حال آن که اینان ،درمیان حصاری که دورشان کشیده شده است با تن فروشی به مردان لذت می بخشند ،سهمی از شادی ندارند و اگرگاه خنده ای بر لبانشان می نشیند ،زهرخندیست که می کوشند در پس آن زخم به چرک نشسته شان را پنهان کنند .تنها معدودی از فیلمسازان که براین جنبه از فیلمهایشان تکیه می کنند و سعی دارند این وافعیت را مد نظر داشته باشند .به دلیل از نظر دورداشتن بسیاری واقعیت های دیگر ،وکم توجهی به علت های این معلول ،سبب کاستی هایی می شوند که فیلم شان را از واقعیت دور می کند .فیلم های بسیاری ساخته شده است که در آنها قصه نزدیکتر شدن به زندگی روسپی ها بوده است .اما جز دورنمایی از زندگی این قشر ،هیچ نداشته اند .
نگاه کنید به –درمثل –فیلم « خاطرخواه »که بسیاری از حوادث آن در قلعه –محله بدنام می گذرد اما تصویری بی خاصیت ازاین محله ،پیش چشم می گشاید .که صرفا نه زندگی روسپیان بلکه تجارت مطرح است .حتی فیلمی مثل «طوطی» که قصه اش براساس مشاهدات نزدیک سازنده اش نوشته شده وآن هم تکیه بسیاری بر زندگی این زنان دارد نتوانسته به طورکامل ،حق مطلب را ادا کند .
فیلمهای دیگری براین مبنا ساخته شده اند :«جنوب شهر»از فرخ غفاری ،نیم نگاهی به زندگی این گونه زنان داشت .کامران شیردل ،فیلم مستندی از زندگی در قلعه ساخت که اجازه نمایش نیافت .داود روستائی (سازنده فیلم غبار )نیز فیلم مستند دیگری در این محله ساخته است که بیشتر نشان دهنده ی نگاه یک تماشاگراست تا نگاه موشکاف یک جستجوگر .
در میان فیلم های دیگر فیلم «واسطه ها»از نظرگاهی کلی واقع بین بود (بویژه از حیث نتیجه گیری )اما این نگاه نیز توجهی به عمق نداشت وبیشنر دورنما را ترسیم می کرد وبه رغم این که هسته مرکزیش نیز یک زن فاحشه بود نتوانسته بود علت و معلول را باز شناسد و بنمایاند .فیلم «تنگنا»ساخته ی «امیرنادری »با آن که مسئله اش چیز دیگری بود اما بطور ضمنی در لابلای فیلم ،با نمایش مقطع هائی از زندگی سه زن ،تصویری از آینده ی هر یک از آنها داده بود که انتهایش به روسپیگری و بعد هم به نابودی ختم می شد.
امابراستی واقعیت زندگی روسپی ها چیست و اینان چگونه در قلعه زندگی می کنند ؟اصولا چگونه به این راه کشیده می شوند و فرجام شان چیست ؟
بی توجهی به چگونگی راه یابی
روسپیگری در دنیای کنونی پدیده ای گریزناپذیر است و دولتها برای جلوگیری از رواج فسق و فجور در اجتماع ،آن را بعنوان یک حرفه پذیرفته اند .البته بسته به فرهنگ اجتماعی هر منطقه از جهان ،مردم تلقی خاصی نسبت به روسپی ها دارند .مردم برخی کشورها به این دسته از زنان احترام می گذارند وبرای آنان حدمتوسط حقوق اجتماعی را قائلند امادر بسیاری از کشورها روسپی ها منفور مردم عادی هستند و همچون جذامیها ،از زندگی اجتماعی طرد می شوند.درشهرهای بزرگ ،دولتها ناچارند برای جلوگیری از پراکندگی این دسته از زنان محله هایی را طبق ضوابط معینی به آنها اختصاص دهند تا اولا مردان لذت جو،هدف معینی داشته باشند ،ثانیا عواملی که از تجمع آنها ومحیط خاص پدید آمده ،حاصل می شود،لطمه ای به مردمی که زندگی عادی خود را می گذرانند نزند.
بااین حال ،به رغم کنترلی که در همه کشورها برای جلوگیری از گسترش فحشاءو پرتعداد شدن محله های بدنام میکنند .معهذا معدودی خانه های پراکنده به طور مخفیانه ودور از چشم و اطلاع ماموران دولتی در شهرها بوجود می آید که مشتری های مخصوصی دارند والته گاهی که بدشانسی می آورند ،به دام می افتند و بساط شان برچیده می شود .اما بطورکلی بساط این خانه های پراکنده ،هرگز برچیده نمی شود .زیرا با تعطیلی یکی از آنها دیگری از گوشه ای سر بر می آورد .
در شهرهای کوچکتر که به علت تعصبات و اعتقادات خاص مردم و محدودیت وسعت شهر،امکان ایجاد محله هایی برای سکنی گزیدن روسپی ها وجود ندارد ،آنها در خانه های خودشان که معمولا در حاشیه شهرقرار دارد ،از مشتری هایشان پذیرایی می کنند .زیرا آنها چهره های شناخته شده ای هستند که مردم به جمع خود راهشان نمی دهند .از سوی دیگر محدودیت کار روسپی ها در شهرهای کوچک و محدودیتی که جوانها از نظر رابطه با جنس مخالف دارند،باعث بروز عواملی می شود که ندرتا حاصلش رسوایی ببار می آورد اما در اکثر موارد ،سبب عقده ها و کمبودهای جنسی و اختلال های روانی در جوانها و بزرگسالان می شود که این عقده ها اکثرا به طور مستقیم پوشیده می ماند .اما به طور غیر مستقیم ،تاثیر خود را در نهادهای اجتماعی دیگر نشان می دهد .
پایان قسمت اول
گزارش از :ماهیار
مجله ستاره سینما /شماره 330 /اردیبهشت 1357
نگاهی به روسپیگری در فیلمهای ایرانی
سینمای ایران هرگز نمایانگر واقعیت زندگی روسپی ها نبوده است
(قسمت اول )
یک جمله رایج در میان فیلمسازان ایرانی ،در پاسخ این سئوال که چرا سوژه هایتان اینقدر تکراری است ،این است :«به هر صنف و طبقه ای که می پردازیم .ازما ایراد می گیرند .تنها گروههائی که اتحادیه یا سندیکایی ندارند که معترض شوند روسپی ها و جاهل ها هستند .»
این پاسخ همیشگی به یک سئوال تکراری ،نشان دهنده این است که شخصیت اصلی زن درفیلمهای ایرانی غالبا برگرد زنان فاحشه دور می زند و فیلمسازان ایرانی ،این گرایش تقریبا همیشگی را یک گرایش ناگزیر عنوان می کنند .
اما با این همه پرداختن به زندگی روسپی ها ،سینمای ایران هنوز نتوانسته واقعیت زندگی این قشر رنج کشیده را بنمایاند .روسپی ها در سینمای ایران ،بیشتر به صورت رقاصه های کافه ها تجلی کرده اند و این همه توجه به این دسته از زنان ،علاوه بر محدودیتی که فیلمسازان آن را یک عامل دست و پاگیر عنوان می کنند .این است که یک رقاصه و روسپی بهانه ی دست به نقدتری برای عریان شدن دارد و عریانی هم برای سینمای بی سلاح ایران ،تنها حربه ی مبارزه با فیلمهای پرمایه ی تکنیکی ساخت خارج است .
دراکثر فیلمهای ایرانی روسپی ها و رقاصه ها،زنانی شوخ و شنگ و فارغ از هر غصه ای هستند .حال آن که اینان ،درمیان حصاری که دورشان کشیده شده است با تن فروشی به مردان لذت می بخشند ،سهمی از شادی ندارند و اگرگاه خنده ای بر لبانشان می نشیند ،زهرخندیست که می کوشند در پس آن زخم به چرک نشسته شان را پنهان کنند .تنها معدودی از فیلمسازان که براین جنبه از فیلمهایشان تکیه می کنند و سعی دارند این وافعیت را مد نظر داشته باشند .به دلیل از نظر دورداشتن بسیاری واقعیت های دیگر ،وکم توجهی به علت های این معلول ،سبب کاستی هایی می شوند که فیلم شان را از واقعیت دور می کند .فیلم های بسیاری ساخته شده است که در آنها قصه نزدیکتر شدن به زندگی روسپی ها بوده است .اما جز دورنمایی از زندگی این قشر ،هیچ نداشته اند .
نگاه کنید به –درمثل –فیلم « خاطرخواه »که بسیاری از حوادث آن در قلعه –محله بدنام می گذرد اما تصویری بی خاصیت ازاین محله ،پیش چشم می گشاید .که صرفا نه زندگی روسپیان بلکه تجارت مطرح است .حتی فیلمی مثل «طوطی» که قصه اش براساس مشاهدات نزدیک سازنده اش نوشته شده وآن هم تکیه بسیاری بر زندگی این زنان دارد نتوانسته به طورکامل ،حق مطلب را ادا کند .
فیلمهای دیگری براین مبنا ساخته شده اند :«جنوب شهر»از فرخ غفاری ،نیم نگاهی به زندگی این گونه زنان داشت .کامران شیردل ،فیلم مستندی از زندگی در قلعه ساخت که اجازه نمایش نیافت .داود روستائی (سازنده فیلم غبار )نیز فیلم مستند دیگری در این محله ساخته است که بیشتر نشان دهنده ی نگاه یک تماشاگراست تا نگاه موشکاف یک جستجوگر .
در میان فیلم های دیگر فیلم «واسطه ها»از نظرگاهی کلی واقع بین بود (بویژه از حیث نتیجه گیری )اما این نگاه نیز توجهی به عمق نداشت وبیشنر دورنما را ترسیم می کرد وبه رغم این که هسته مرکزیش نیز یک زن فاحشه بود نتوانسته بود علت و معلول را باز شناسد و بنمایاند .فیلم «تنگنا»ساخته ی «امیرنادری »با آن که مسئله اش چیز دیگری بود اما بطور ضمنی در لابلای فیلم ،با نمایش مقطع هائی از زندگی سه زن ،تصویری از آینده ی هر یک از آنها داده بود که انتهایش به روسپیگری و بعد هم به نابودی ختم می شد.
امابراستی واقعیت زندگی روسپی ها چیست و اینان چگونه در قلعه زندگی می کنند ؟اصولا چگونه به این راه کشیده می شوند و فرجام شان چیست ؟
بی توجهی به چگونگی راه یابی
روسپیگری در دنیای کنونی پدیده ای گریزناپذیر است و دولتها برای جلوگیری از رواج فسق و فجور در اجتماع ،آن را بعنوان یک حرفه پذیرفته اند .البته بسته به فرهنگ اجتماعی هر منطقه از جهان ،مردم تلقی خاصی نسبت به روسپی ها دارند .مردم برخی کشورها به این دسته از زنان احترام می گذارند وبرای آنان حدمتوسط حقوق اجتماعی را قائلند امادر بسیاری از کشورها روسپی ها منفور مردم عادی هستند و همچون جذامیها ،از زندگی اجتماعی طرد می شوند.درشهرهای بزرگ ،دولتها ناچارند برای جلوگیری از پراکندگی این دسته از زنان محله هایی را طبق ضوابط معینی به آنها اختصاص دهند تا اولا مردان لذت جو،هدف معینی داشته باشند ،ثانیا عواملی که از تجمع آنها ومحیط خاص پدید آمده ،حاصل می شود،لطمه ای به مردمی که زندگی عادی خود را می گذرانند نزند.
بااین حال ،به رغم کنترلی که در همه کشورها برای جلوگیری از گسترش فحشاءو پرتعداد شدن محله های بدنام میکنند .معهذا معدودی خانه های پراکنده به طور مخفیانه ودور از چشم و اطلاع ماموران دولتی در شهرها بوجود می آید که مشتری های مخصوصی دارند والته گاهی که بدشانسی می آورند ،به دام می افتند و بساط شان برچیده می شود .اما بطورکلی بساط این خانه های پراکنده ،هرگز برچیده نمی شود .زیرا با تعطیلی یکی از آنها دیگری از گوشه ای سر بر می آورد .
در شهرهای کوچکتر که به علت تعصبات و اعتقادات خاص مردم و محدودیت وسعت شهر،امکان ایجاد محله هایی برای سکنی گزیدن روسپی ها وجود ندارد ،آنها در خانه های خودشان که معمولا در حاشیه شهرقرار دارد ،از مشتری هایشان پذیرایی می کنند .زیرا آنها چهره های شناخته شده ای هستند که مردم به جمع خود راهشان نمی دهند .از سوی دیگر محدودیت کار روسپی ها در شهرهای کوچک و محدودیتی که جوانها از نظر رابطه با جنس مخالف دارند،باعث بروز عواملی می شود که ندرتا حاصلش رسوایی ببار می آورد اما در اکثر موارد ،سبب عقده ها و کمبودهای جنسی و اختلال های روانی در جوانها و بزرگسالان می شود که این عقده ها اکثرا به طور مستقیم پوشیده می ماند .اما به طور غیر مستقیم ،تاثیر خود را در نهادهای اجتماعی دیگر نشان می دهد .
پایان قسمت اول
گزارش از :ماهیار
مجله ستاره سینما /شماره 330 /اردیبهشت 1357
No comments:
Post a Comment