سه دختر جوان که با خوردن آبجو از حال طبیعی خارج شده بودند رستوران یکی از هتل های معروف تهران را بهم ریختند ودر کلانتری هم پس از توهین به ماموران شیشه های کلانتری را شکستند .
این سه دختر که خود را آذر 22 ساله ، زهره 20 ساله ،و مریم 20 ساله معرفی می کردند در دادسرا به خبرنگار جوانان گفتند :
بعد از ظهر شنبه گذشته به رستوران هتل ویکتوریا رفتیم و هر کدام دو لیوان آبجو خوردیم .در همین حین دو نفر از مشتری های هتل مزاحم ما شدند و ماهم نیز به مدیر رستوران گفتیم .ولی مدیر رستوران بجای تذکر به این دونفر آنها را فراری داد .ما هم به او اعتراض کردیم وسر همین مسئله بین مان دعوا شد .
بعد این آقا از دست ما شکایت کرد و مارا به کلانتری برد .در کلانتری چون آبجو خورده بودیم واز حال طبیعی خارج بودیم و بقول معروف نشئه بودیم .نفهمیدیم چطور شد که با افسر نگهبان هم دعوایمان شد و شیشه های کلانتری را شکستیم .
خبرنگار ما از آنها پرسید :
- پدر و مادر شما خبر دارد که شما آبجو می خورید و جنجال بپا می کنید ؟
هرسه باهم گفتند :
- ما به سن قانونی رسیدیم و آقابالاسر نداریم و هرکاری دلمان خواست می کنیم .
خبرنگار ما سئوال کرد
-کارتان چیست و کجا زندگی می کنید
مریم و زهره گفتند که کارمند هستند و آذر گفت نامزد دارد و هرسه در خانه های پدرشان زندگی می کنند .آنها با بی تفاوتی عجیبی می گفتند :
- ما که خودمان همینطوری بدنیا نیامده ایم .پدر و مادر مارا بدنیا آوردند و باید از ما نگهداری کنند .
خبرنگار ما سئوال کرد : شیشه های کلانتری را با چه شکستید
زهره گفت :با مشت ،آخه ما بوکسور هستیم !
مدیر هتل چه گفت
لارودی مدیر هتل در این باره گفت :
ساعت 6 بعد از ظهر این سه دختر جوتن وارد هتل می شوند تا به قسمت رستوران بروند .بعد مسول امور دربانی که کیف دستی مهمانان را بازرسی می کند میگوید که از دهان این خانمها بوی تند مشروب می آمد .
بهرحال این خانمها بعد از وارد شدن سرمیزی نشستند و شروع به متلک گفتن به آقایی که به اتفاق نامزدش در کنار آنها نشسته بودند ،کردند .وبعد از هر متلک با صدای بلند می خندیدند .این آقا به مدیر رستوران متوسل می شود و مدیر رستوران هم به این سه خانم تذکر میدهد ولی آنها از فرط مستی شروع به فحاشی می کنند و رکیک ترین فحش ها را که دو مرد به هم نمیگویند نثار مدیر رستوران می کنند !
آنها میز را به هم می ریزند و چشم و لب مدیر رستوران را هم با مشت و ناخن زخمی می کنند .من یکی از گارسون ها را بدنبال ماموران کلانتری 5 فرستادم و مدیر رستوران را هم از دعوا کنار کشیدم .خوشبختانه ماموران بموقع رسیدندو این سه نفر را دستگیر کردند .آنها حدود پانصد تومان بما خسارت زدند که ما صرف نظر کردیم .
*جنجال آفرین ها
دختران جنجال آفرین با پرونده ای که برایشان تشکیل شد به دادسرا رفتند و دادیار شعبه یک پس از بازجوئی از آنها مریم را که در دعوا شرکت جدی نداشت آزاد کرد و برای زهره و آذر هم هرکدام بیست هزار تومان قرار صادر کرد که قرار آذر و زهره را نامزد آذر سپرد و آنها تا روز محاکمه آزاد شدند .
مجله جوانان امروز / شماره 615 / شهریور ماه1357
این سه دختر که خود را آذر 22 ساله ، زهره 20 ساله ،و مریم 20 ساله معرفی می کردند در دادسرا به خبرنگار جوانان گفتند :
بعد از ظهر شنبه گذشته به رستوران هتل ویکتوریا رفتیم و هر کدام دو لیوان آبجو خوردیم .در همین حین دو نفر از مشتری های هتل مزاحم ما شدند و ماهم نیز به مدیر رستوران گفتیم .ولی مدیر رستوران بجای تذکر به این دونفر آنها را فراری داد .ما هم به او اعتراض کردیم وسر همین مسئله بین مان دعوا شد .
بعد این آقا از دست ما شکایت کرد و مارا به کلانتری برد .در کلانتری چون آبجو خورده بودیم واز حال طبیعی خارج بودیم و بقول معروف نشئه بودیم .نفهمیدیم چطور شد که با افسر نگهبان هم دعوایمان شد و شیشه های کلانتری را شکستیم .
خبرنگار ما از آنها پرسید :
- پدر و مادر شما خبر دارد که شما آبجو می خورید و جنجال بپا می کنید ؟
هرسه باهم گفتند :
- ما به سن قانونی رسیدیم و آقابالاسر نداریم و هرکاری دلمان خواست می کنیم .
خبرنگار ما سئوال کرد
-کارتان چیست و کجا زندگی می کنید
مریم و زهره گفتند که کارمند هستند و آذر گفت نامزد دارد و هرسه در خانه های پدرشان زندگی می کنند .آنها با بی تفاوتی عجیبی می گفتند :
- ما که خودمان همینطوری بدنیا نیامده ایم .پدر و مادر مارا بدنیا آوردند و باید از ما نگهداری کنند .
خبرنگار ما سئوال کرد : شیشه های کلانتری را با چه شکستید
زهره گفت :با مشت ،آخه ما بوکسور هستیم !
مدیر هتل چه گفت
لارودی مدیر هتل در این باره گفت :
ساعت 6 بعد از ظهر این سه دختر جوتن وارد هتل می شوند تا به قسمت رستوران بروند .بعد مسول امور دربانی که کیف دستی مهمانان را بازرسی می کند میگوید که از دهان این خانمها بوی تند مشروب می آمد .
بهرحال این خانمها بعد از وارد شدن سرمیزی نشستند و شروع به متلک گفتن به آقایی که به اتفاق نامزدش در کنار آنها نشسته بودند ،کردند .وبعد از هر متلک با صدای بلند می خندیدند .این آقا به مدیر رستوران متوسل می شود و مدیر رستوران هم به این سه خانم تذکر میدهد ولی آنها از فرط مستی شروع به فحاشی می کنند و رکیک ترین فحش ها را که دو مرد به هم نمیگویند نثار مدیر رستوران می کنند !
آنها میز را به هم می ریزند و چشم و لب مدیر رستوران را هم با مشت و ناخن زخمی می کنند .من یکی از گارسون ها را بدنبال ماموران کلانتری 5 فرستادم و مدیر رستوران را هم از دعوا کنار کشیدم .خوشبختانه ماموران بموقع رسیدندو این سه نفر را دستگیر کردند .آنها حدود پانصد تومان بما خسارت زدند که ما صرف نظر کردیم .
*جنجال آفرین ها
دختران جنجال آفرین با پرونده ای که برایشان تشکیل شد به دادسرا رفتند و دادیار شعبه یک پس از بازجوئی از آنها مریم را که در دعوا شرکت جدی نداشت آزاد کرد و برای زهره و آذر هم هرکدام بیست هزار تومان قرار صادر کرد که قرار آذر و زهره را نامزد آذر سپرد و آنها تا روز محاکمه آزاد شدند .
مجله جوانان امروز / شماره 615 / شهریور ماه1357
No comments:
Post a Comment