جنجال ازدواج ملکه زیبائی ایران در آمریکا (قسمت اول )
ازدواج « ماه بیز دانش فروز »با یک نویسنده ،موج اعتراض آمریکائی ها را بر انگیخت
«ماه بیز» برای یک شب رقص در «لاس و گاس »28هزار تومان میگیرد
شب عروسی «ماه بیز »هزاران نفر علیه داماد ثروتمند تظاهرات کردند !
یک دعای دفع چشم زخم ،یک بسته قرص آسپیرین ،یک اینه کوچک کیفی ،یک لوله ماتیک صورتی رنگ ،250 دلار اسکناس ،یک ورقه دیپلم و یک پاسپورت ،همه محتویات کیف سیاهرنگ دختری بود که در فرودگاه مهر آباد اشک می ریخت .
دختر،چهره ای مهتابی و شکفته ،قیافه معصوم و غمگین ،گیسوان سیاه یکدست و ظاهری ساده داشت .در دست چپ کیف کوچک سیاهرنگش را می فشرد و با دست راست مادرش را در آغوش گرفته بود .مادرش زار زار گریه می کرد و پی در پی یادآوری می کرد :
- ماه بیز، عزیزم خیلی مواظب باش !درس هایت را خوب بخوان !
بعد ماه بیز ،دختر گریان نگاهی به جهره پدر ،برادر و خواهرهایش افکند و سعی کرد لبخند بزند .اما یک مرتبه مثل بچه ای که از آغوش مادر جدایش کرده باشند ،شروع به لرزیدن کرد و چند مرتبه پی در پی گفت :
- می ترسم مامان ،می ترسم ،خیلی می ترسم ...
اما هنوز مادر حرفی نزده بود که ناگهان صدای بلندگوی فرودگاه دختر را تکان داد :
- مسافرین پرواز شماره 3792 به مقصد نیویورک ،لطفا وارد باند فرود گاه شوند !هواپیما ،تا چند دقیقه دیگر از باند فرودگاه پرواز می کند ...
دختر دیگر ناایستاد ،به تندی برگشت و بطرف باند فرودگاه رفت .فقط مادر گریان ، اهسته و زیرلبی گفت :
_خدا خودش حفظت کند ،دخترم
دختر وقتی روی صندلی هواپیما نشست ،ناگهان دستی به سینه هایش زد و بعد با عصبانیت گفت :
- اوه ،ازبس که مامان هولم کرد ،یادم رفت سینه بندم را ببندم !او نمی دانست دیگر «سینه بند » لازم نخواهد داشت !
چند لحظه بعد ،هواپیمای «پان آمریکن »از روی باند فرودگاه بلند شد .این هواپیما دختری را با خود به آمریکا می برد که « ماه بیز دانش افروز» نام داشت .
ومیخواست با همین نام در آمریکا ،درس بخواند .اما خودش هم نمی دانست که روزی با سینه های بدون سینه بندش ،سراسر آمریکا را به آتش خواهد کشید ودر آن زمان نام دیگری خواهد داشت : بره ایرانی !
دختر بدون سینه بند
در نیویورک دونفر انتظار اورا می کشیدند :حمید ،برادرش و رضا ،پسرخاله اش .وقتی هواپیما در فرودگاه نیویورک بر زمین نشست ،با نگاهی هراسناک ماه بیز بدنبال آن دو می گشت .همه چیز برایش عجیب و تازه بود .خودش را در آنجا ،غریبه حس می کرد .وقتی برادر و پسر خاله اش اورا در میان تازه واردها دیدند و بسویش آمدند ،او خود را در آغوش برادرش افکند و با صدائی لرزان گفت :
- اوه ،حمید می ترسم اینجا دق کنم !
ودر سال 1964 درست 5سال بعد ،یکبار دیگر « ماه بیز » وارد همین فرودگاه شد .اما این بار رئیس اداره هنرهای نمایشی نیویورک ،معاون پلیس ،همراه با 20 نفر از افراد پلیس ،و صدها زن و مرد آمریکایی انتظار اورا می کشیدند .ودرست در لحظه ای که چشم همه آنها به هواپیما دوخته شده بود ،دختری جذاب ،مهتاب گون ،با گیسوانی نرم و طلائی و لبخندی ارام و پر غرور در حالیکه پالتو پوست گرانقیمتی بر دوش داشت ،روی پلکان هواپیما ظاهر شد .او ، همان دختر ساده ایرانی بود ،همان دختری که از آآمریکا وحشت داشت و 5سال پیش در همین فرودگاه می ترسید دق کند .!
حالا او تنها و غریبه نبود ،آمده بود تا در دانشکده هنر نیویورک یک برنامه فرهنگی اجرا کند و پلیس شهر آماده بود نا اورا با اسکورت به هتلی که برایش رزرو شده بود ،برساند .
اما اکنون دیگر نام او « ماه بیز دانش فروز » نبود ،«ایوون دانژه » بود نامی که با تابلو های بزرگ و رنگارنگ نئون ،بر پیشانی بزرگترین خیابان «لاس وگاس » شهر میلیاردرها می درخشید و هر شب صدها نفر را به بزرگترین کاباره لاس وگاس می کشاند تا «بره ایرانی »را کاملا برهنه ،در حال رقص ببینند .
«ایوون دانژه » همان دختر ایرانی ،اکنون نامی آشنا برای چهار ایالت بزرگ آمریکا بود .مردم آمریکا از دور دست ترین نقاط کشور خود برای دیدن رقص برهنه و سینه های بی سینه بند او ،به لاس وگاس می رفتند و فقط 500دلار (جهار هزار تومان )پول بلیت هواپیما می دادند .
دختر ساده ایرانی بانام جدید خود «ایوون دانژه »اینک سراسر آمریکا را فتح کرده بود !« ماه بیز دانش فروز » این راه را خیلی زود طی کرد .او در نیویورک فقط یکسال درس خواند .بعد ناگهان تحصیل را رها کرد و مشغول رقص و هنرهای نمایشی شد و درست یکسال بعد در بزرگترین کاباره «لاس وکاس »،شهر میلیاردرها ،باعنوان «میس تاپ لس »که به معنی (دختری بدون سینه بند )است ،مشغول اجرای برنامه شد .
برنامه او بارقص اندام برهنه بود و دستمزدش گرانترین دستمزد " میس تاپ لس "های آمریکا :شبی 28 هزار تومان .
دختری با اندازه های شگفت انگیز
اکنون مردم آمریکا نام اورا با شور و هیجان برزبان می آورند .وهرشب برای دیدن اندام برهنه دختری با اندازه های شگفت انگیز (سینه 44اینچ ،کمر 31 اینچ ،باسن 26 اینچ )به کاباره معروف لاس وگاس می رفتند ودرآمد ماهیانه 5 کارمند عالیرتبه آمریکایی را یکشبه خرج می کردند !حالابرای « ایوون دانژه »یک لقب بکر و جالب هم پیدا کرده بودند : بره ایرانی
پایان قسمت اول
مجله روشنفکر /شماره 786 / آذرماه 1347
ازدواج « ماه بیز دانش فروز »با یک نویسنده ،موج اعتراض آمریکائی ها را بر انگیخت
«ماه بیز» برای یک شب رقص در «لاس و گاس »28هزار تومان میگیرد
شب عروسی «ماه بیز »هزاران نفر علیه داماد ثروتمند تظاهرات کردند !
یک دعای دفع چشم زخم ،یک بسته قرص آسپیرین ،یک اینه کوچک کیفی ،یک لوله ماتیک صورتی رنگ ،250 دلار اسکناس ،یک ورقه دیپلم و یک پاسپورت ،همه محتویات کیف سیاهرنگ دختری بود که در فرودگاه مهر آباد اشک می ریخت .
دختر،چهره ای مهتابی و شکفته ،قیافه معصوم و غمگین ،گیسوان سیاه یکدست و ظاهری ساده داشت .در دست چپ کیف کوچک سیاهرنگش را می فشرد و با دست راست مادرش را در آغوش گرفته بود .مادرش زار زار گریه می کرد و پی در پی یادآوری می کرد :
- ماه بیز، عزیزم خیلی مواظب باش !درس هایت را خوب بخوان !
بعد ماه بیز ،دختر گریان نگاهی به جهره پدر ،برادر و خواهرهایش افکند و سعی کرد لبخند بزند .اما یک مرتبه مثل بچه ای که از آغوش مادر جدایش کرده باشند ،شروع به لرزیدن کرد و چند مرتبه پی در پی گفت :
- می ترسم مامان ،می ترسم ،خیلی می ترسم ...
اما هنوز مادر حرفی نزده بود که ناگهان صدای بلندگوی فرودگاه دختر را تکان داد :
- مسافرین پرواز شماره 3792 به مقصد نیویورک ،لطفا وارد باند فرود گاه شوند !هواپیما ،تا چند دقیقه دیگر از باند فرودگاه پرواز می کند ...
دختر دیگر ناایستاد ،به تندی برگشت و بطرف باند فرودگاه رفت .فقط مادر گریان ، اهسته و زیرلبی گفت :
_خدا خودش حفظت کند ،دخترم
دختر وقتی روی صندلی هواپیما نشست ،ناگهان دستی به سینه هایش زد و بعد با عصبانیت گفت :
- اوه ،ازبس که مامان هولم کرد ،یادم رفت سینه بندم را ببندم !او نمی دانست دیگر «سینه بند » لازم نخواهد داشت !
چند لحظه بعد ،هواپیمای «پان آمریکن »از روی باند فرودگاه بلند شد .این هواپیما دختری را با خود به آمریکا می برد که « ماه بیز دانش افروز» نام داشت .
ومیخواست با همین نام در آمریکا ،درس بخواند .اما خودش هم نمی دانست که روزی با سینه های بدون سینه بندش ،سراسر آمریکا را به آتش خواهد کشید ودر آن زمان نام دیگری خواهد داشت : بره ایرانی !
دختر بدون سینه بند
در نیویورک دونفر انتظار اورا می کشیدند :حمید ،برادرش و رضا ،پسرخاله اش .وقتی هواپیما در فرودگاه نیویورک بر زمین نشست ،با نگاهی هراسناک ماه بیز بدنبال آن دو می گشت .همه چیز برایش عجیب و تازه بود .خودش را در آنجا ،غریبه حس می کرد .وقتی برادر و پسر خاله اش اورا در میان تازه واردها دیدند و بسویش آمدند ،او خود را در آغوش برادرش افکند و با صدائی لرزان گفت :
- اوه ،حمید می ترسم اینجا دق کنم !
ودر سال 1964 درست 5سال بعد ،یکبار دیگر « ماه بیز » وارد همین فرودگاه شد .اما این بار رئیس اداره هنرهای نمایشی نیویورک ،معاون پلیس ،همراه با 20 نفر از افراد پلیس ،و صدها زن و مرد آمریکایی انتظار اورا می کشیدند .ودرست در لحظه ای که چشم همه آنها به هواپیما دوخته شده بود ،دختری جذاب ،مهتاب گون ،با گیسوانی نرم و طلائی و لبخندی ارام و پر غرور در حالیکه پالتو پوست گرانقیمتی بر دوش داشت ،روی پلکان هواپیما ظاهر شد .او ، همان دختر ساده ایرانی بود ،همان دختری که از آآمریکا وحشت داشت و 5سال پیش در همین فرودگاه می ترسید دق کند .!
حالا او تنها و غریبه نبود ،آمده بود تا در دانشکده هنر نیویورک یک برنامه فرهنگی اجرا کند و پلیس شهر آماده بود نا اورا با اسکورت به هتلی که برایش رزرو شده بود ،برساند .
اما اکنون دیگر نام او « ماه بیز دانش فروز » نبود ،«ایوون دانژه » بود نامی که با تابلو های بزرگ و رنگارنگ نئون ،بر پیشانی بزرگترین خیابان «لاس وگاس » شهر میلیاردرها می درخشید و هر شب صدها نفر را به بزرگترین کاباره لاس وگاس می کشاند تا «بره ایرانی »را کاملا برهنه ،در حال رقص ببینند .
«ایوون دانژه » همان دختر ایرانی ،اکنون نامی آشنا برای چهار ایالت بزرگ آمریکا بود .مردم آمریکا از دور دست ترین نقاط کشور خود برای دیدن رقص برهنه و سینه های بی سینه بند او ،به لاس وگاس می رفتند و فقط 500دلار (جهار هزار تومان )پول بلیت هواپیما می دادند .
دختر ساده ایرانی بانام جدید خود «ایوون دانژه »اینک سراسر آمریکا را فتح کرده بود !« ماه بیز دانش فروز » این راه را خیلی زود طی کرد .او در نیویورک فقط یکسال درس خواند .بعد ناگهان تحصیل را رها کرد و مشغول رقص و هنرهای نمایشی شد و درست یکسال بعد در بزرگترین کاباره «لاس وکاس »،شهر میلیاردرها ،باعنوان «میس تاپ لس »که به معنی (دختری بدون سینه بند )است ،مشغول اجرای برنامه شد .
برنامه او بارقص اندام برهنه بود و دستمزدش گرانترین دستمزد " میس تاپ لس "های آمریکا :شبی 28 هزار تومان .
دختری با اندازه های شگفت انگیز
اکنون مردم آمریکا نام اورا با شور و هیجان برزبان می آورند .وهرشب برای دیدن اندام برهنه دختری با اندازه های شگفت انگیز (سینه 44اینچ ،کمر 31 اینچ ،باسن 26 اینچ )به کاباره معروف لاس وگاس می رفتند ودرآمد ماهیانه 5 کارمند عالیرتبه آمریکایی را یکشبه خرج می کردند !حالابرای « ایوون دانژه »یک لقب بکر و جالب هم پیدا کرده بودند : بره ایرانی
پایان قسمت اول
مجله روشنفکر /شماره 786 / آذرماه 1347
No comments:
Post a Comment