عروس و داماد همراه با رییس دادگستری لاس وگاس
جنجال ازدواج ملکه زیبائی ایران در آمریکا (قسمت آخر )
....عده میهمانان ،روی هم به 3000 نفر میرسید ،و 200 پیشخدمت در لباس های رنگارنگ مشغول پذیرایی از میهمانان بودند .علاوه بر آنها 30 آشپز در آشپزخانه مشغول تهیه غذا بودند ودر میان آنها دو آشپز ایرانی نیز دیده می شدند که هردو از لندن دعوت شده بودند تا در بزرگترین عروسی سال غذای ایرانی بپزند .در یک سالن که نام " پرشن روم " (اطاق ایرانی )بر آن نهاده بودند انواع و اقسام غذاهای ایرانی مثل چلوکباب ،چلو با خورش های قیمه ،قورمه سبزی ، فسنجان ،باقلا پلو و تاس کباب را روی یک میز بزرگ چیده بودند .
شراب های کهنه شیراز ،در تنگ های باریک روی میز بودند و نور لوسترهای مجلل که به آنها میخورد ،رنگ دلپذیر شراب را انعکاس خیره کننده می بخشید .هنوز عروس و داماد نیامده بودند و میهمانان ،دسته دسته باهم مشغول گفتگو و شوخی بودند .
« الیزابت تیلور » لباس فیروزه ای رنگ مجللی بتن داشت .او با جلال یک پرنسس ،آن شب پابرهنه به مجلس میهمانی آمده بود و « ریچارد برتون » اسموکینگ سرمه ای رنگی بتن داشت که با پاپیون قرمزش جلوه ای دل انگیز می یافت .
در طول آن شب ،چند بار صدای جذاب و لرزاننده « ری چارلز »خواننده سیاه پوست و نابینای آمریکایی در فضا پیچید و چند بار هم گروه « فرانک سیناترا » ( دین مارتین ،سامی دیویس ،فرانک سیناترا ) مجلس میهمانی را بیک پارچه شور و غوغا بدل کردند .
بره ایرانی را به ما پس دهید
نزدیک نیمه شب بود که « ایوون دانژه » دست در دست « دوس براتا » وارد قصر سزار شد . این بار « ایوون دانژه » با سینه های درخشانش مهتاب را به قصر سزار آورده بود .
« جرج براتا » پدر داماد ،و « پل گتی » ثروتمندترین مرد جهان ،جلوی در به استقبال آنها رفتند .داماد که یکی از نویسندگان مشهور آمریکا است و تاکنون چهارکتاب پرفروش منتشر کرده است ،پیش رفت تا بر دست های پدرش بوسه زند .اما هنوز لب های او بر دست پدر نرسیده بود که ناگهان پشت دیوارهای قصر سزار هیاهوی تکان دهنده ای برپاشد !جمیعتی در حدود 2000 نفر پشت دیوار ایستاده بودند و دست هایشان را با حرارت و به علامت تهدید تکان میدادند و فریاد می زدند :
- ایوون نباید ازدواج کند !او نباید اسیر یک مرد بشود !او مال همه ما است ، نه مال یکنفر !بره ایرانی را به ما پس بدهید.
این را دیگر هیچکس پیش بینی نکرده بود !از اول "جورج براتا " تصمیم داشت که عروسی مجلل پسرش را بدون اطلاع مردم برپا کند .باین دلیل ، مهمانانش را هم بطور خصوصی و بدون سر و صدا دعوت کرده بود .اما مردم ،انها که هرشب برای دیدن سینه های برهنه « ایوون دانژه »به کاباره « اف . برادوی » می رفتند و پولی معادل حقوق 5کارمند عالیرتبه آمریکایی را خرج می کردند ،خیلی زود به ماجرا پی بردند و پشت دیوار قصر عظیم سزار اجتماع کردند .
آنها نمی خواستند بره ایرانی رباینده دل مردان آمریکا ازدواج کند ،زیرا می ترسیدند « ایوون »پس از ازدواج دیگر شب ها مهتاب سینه های خود را بر آنها نتاباند !
سرانجام جورج براتا با آنکه میخواست این عروسی کاملا بی سر و صدا انجام شود ،مجبور شد از پلیس کمک بگیرد .چند لحظه بعد افراد پلیس آمدند و جمیعت را متفرق کردند .آن شب تاصبح 20 پلیس مسلح اطراف قصر سزار کشیک دادند تا مبادا به عروس و داماد سال آمریکا لطمه ای وارد شود .
* * *
ایوون ،آن شب لباس یقه کیپی پوشیده بود و با پوشیدگی یک زن خانه دار دست در دست شوهرش در میان میهمانان ایستاده بود .لباس او از تور سفید و گران قیمتی تهیه شده بود .وداماد که شباهتی عجیب به "دین مارتین "دارد وقتی با اسموکینگ سرمه ای رنگش در کنار او می ایستاد ،هارمونی خیره کننده ای از رنگ های چشم نواز بوجود می آمد .
"ایوون " با اندازه های درخشان اندامش ،و با چهره ای زیبا و قیافه ملوسش آیتی از کمال زیبایی است .چنانکه مطبوعات آمریکایی در باره او نوشته اند :« بره ایرانی ،نمونه کامل یک زن زیبا است .بجرات میتوان گفت او یکی از زیباترین زنان ایران است و اگر قرار باشد هرسال در ایران "ملکه زیبایی "انتخاب کنند ،ایوون ،بحق در یکسال نفر اول خواهد شد ».
اکنون ملکه زیبایی ایران که با سینه های برهنه اش در آمریکا توفان بپا کرده است در خانه بخت خود بود .
سامی دیویس یک ترانه عامیانه سیاهان را می خواند که شعر آن مضمونی شبیه « مبارکباد »ایرانی دارد .بعد بلندگوی سالن ناگهان آهنگ " چرا نمی رقصی » ویگن را پخش کرد و ماه بیز خود مشغول ترجمه شعر این آهنگ بزبان انگلیسی شد .
جشن تا سپیده دم ادامه داشت .آن شب پدر داماد کاباره « اف .برادوی »را که ایوون در آن برهنه می رقصید به عروس و پسرش هدیه کرد .
«پل گتی »نیز از عروس و داماد دعوت کرد که یکماه در یکی از قصرهای او درقلب آفریقا مهمانش باشند .
پدر ماهبیز نیز با صمیمیت یک پدر ،یکی از تابلوهای نقاشی ماه بیز را که در دوران کودکی کشیده بود ونمره 20 و کلمه آفرین معلمش در پای آن دیده می شد ،بعنوان هدیه برای دخترش فرستاده بود .
دین مارتین و سامی دیویس دو مجسمه پلاستیکی از عروس و داماد به اندازه های طبیعی درآورده بودند که عروس را در حال رقص و داماد را در حال نوشیدن ویسکی نشان میداد و جری لوئیس یک میمون بزرگ عروسکی بعنوان هدیه آورده بود .
در این میان ،هدیه مادر ماه بیز از ایران جالب تر از همه بود :یک لباس توری سفید مخصوص نوزاد که ماه بیز خود در دوران کودکی آن را می پوشید !مادر ماه بیز برای دخترش نوشته بود :« امیدوارم این لباس را سال دیگر ،به بچه ات بپوشانی !»
پایان
جنجال ازدواج ملکه زیبائی ایران در آمریکا (قسمت آخر )
....عده میهمانان ،روی هم به 3000 نفر میرسید ،و 200 پیشخدمت در لباس های رنگارنگ مشغول پذیرایی از میهمانان بودند .علاوه بر آنها 30 آشپز در آشپزخانه مشغول تهیه غذا بودند ودر میان آنها دو آشپز ایرانی نیز دیده می شدند که هردو از لندن دعوت شده بودند تا در بزرگترین عروسی سال غذای ایرانی بپزند .در یک سالن که نام " پرشن روم " (اطاق ایرانی )بر آن نهاده بودند انواع و اقسام غذاهای ایرانی مثل چلوکباب ،چلو با خورش های قیمه ،قورمه سبزی ، فسنجان ،باقلا پلو و تاس کباب را روی یک میز بزرگ چیده بودند .
شراب های کهنه شیراز ،در تنگ های باریک روی میز بودند و نور لوسترهای مجلل که به آنها میخورد ،رنگ دلپذیر شراب را انعکاس خیره کننده می بخشید .هنوز عروس و داماد نیامده بودند و میهمانان ،دسته دسته باهم مشغول گفتگو و شوخی بودند .
« الیزابت تیلور » لباس فیروزه ای رنگ مجللی بتن داشت .او با جلال یک پرنسس ،آن شب پابرهنه به مجلس میهمانی آمده بود و « ریچارد برتون » اسموکینگ سرمه ای رنگی بتن داشت که با پاپیون قرمزش جلوه ای دل انگیز می یافت .
در طول آن شب ،چند بار صدای جذاب و لرزاننده « ری چارلز »خواننده سیاه پوست و نابینای آمریکایی در فضا پیچید و چند بار هم گروه « فرانک سیناترا » ( دین مارتین ،سامی دیویس ،فرانک سیناترا ) مجلس میهمانی را بیک پارچه شور و غوغا بدل کردند .
بره ایرانی را به ما پس دهید
نزدیک نیمه شب بود که « ایوون دانژه » دست در دست « دوس براتا » وارد قصر سزار شد . این بار « ایوون دانژه » با سینه های درخشانش مهتاب را به قصر سزار آورده بود .
« جرج براتا » پدر داماد ،و « پل گتی » ثروتمندترین مرد جهان ،جلوی در به استقبال آنها رفتند .داماد که یکی از نویسندگان مشهور آمریکا است و تاکنون چهارکتاب پرفروش منتشر کرده است ،پیش رفت تا بر دست های پدرش بوسه زند .اما هنوز لب های او بر دست پدر نرسیده بود که ناگهان پشت دیوارهای قصر سزار هیاهوی تکان دهنده ای برپاشد !جمیعتی در حدود 2000 نفر پشت دیوار ایستاده بودند و دست هایشان را با حرارت و به علامت تهدید تکان میدادند و فریاد می زدند :
- ایوون نباید ازدواج کند !او نباید اسیر یک مرد بشود !او مال همه ما است ، نه مال یکنفر !بره ایرانی را به ما پس بدهید.
این را دیگر هیچکس پیش بینی نکرده بود !از اول "جورج براتا " تصمیم داشت که عروسی مجلل پسرش را بدون اطلاع مردم برپا کند .باین دلیل ، مهمانانش را هم بطور خصوصی و بدون سر و صدا دعوت کرده بود .اما مردم ،انها که هرشب برای دیدن سینه های برهنه « ایوون دانژه »به کاباره « اف . برادوی » می رفتند و پولی معادل حقوق 5کارمند عالیرتبه آمریکایی را خرج می کردند ،خیلی زود به ماجرا پی بردند و پشت دیوار قصر عظیم سزار اجتماع کردند .
آنها نمی خواستند بره ایرانی رباینده دل مردان آمریکا ازدواج کند ،زیرا می ترسیدند « ایوون »پس از ازدواج دیگر شب ها مهتاب سینه های خود را بر آنها نتاباند !
سرانجام جورج براتا با آنکه میخواست این عروسی کاملا بی سر و صدا انجام شود ،مجبور شد از پلیس کمک بگیرد .چند لحظه بعد افراد پلیس آمدند و جمیعت را متفرق کردند .آن شب تاصبح 20 پلیس مسلح اطراف قصر سزار کشیک دادند تا مبادا به عروس و داماد سال آمریکا لطمه ای وارد شود .
* * *
ایوون ،آن شب لباس یقه کیپی پوشیده بود و با پوشیدگی یک زن خانه دار دست در دست شوهرش در میان میهمانان ایستاده بود .لباس او از تور سفید و گران قیمتی تهیه شده بود .وداماد که شباهتی عجیب به "دین مارتین "دارد وقتی با اسموکینگ سرمه ای رنگش در کنار او می ایستاد ،هارمونی خیره کننده ای از رنگ های چشم نواز بوجود می آمد .
"ایوون " با اندازه های درخشان اندامش ،و با چهره ای زیبا و قیافه ملوسش آیتی از کمال زیبایی است .چنانکه مطبوعات آمریکایی در باره او نوشته اند :« بره ایرانی ،نمونه کامل یک زن زیبا است .بجرات میتوان گفت او یکی از زیباترین زنان ایران است و اگر قرار باشد هرسال در ایران "ملکه زیبایی "انتخاب کنند ،ایوون ،بحق در یکسال نفر اول خواهد شد ».
اکنون ملکه زیبایی ایران که با سینه های برهنه اش در آمریکا توفان بپا کرده است در خانه بخت خود بود .
سامی دیویس یک ترانه عامیانه سیاهان را می خواند که شعر آن مضمونی شبیه « مبارکباد »ایرانی دارد .بعد بلندگوی سالن ناگهان آهنگ " چرا نمی رقصی » ویگن را پخش کرد و ماه بیز خود مشغول ترجمه شعر این آهنگ بزبان انگلیسی شد .
جشن تا سپیده دم ادامه داشت .آن شب پدر داماد کاباره « اف .برادوی »را که ایوون در آن برهنه می رقصید به عروس و پسرش هدیه کرد .
«پل گتی »نیز از عروس و داماد دعوت کرد که یکماه در یکی از قصرهای او درقلب آفریقا مهمانش باشند .
پدر ماهبیز نیز با صمیمیت یک پدر ،یکی از تابلوهای نقاشی ماه بیز را که در دوران کودکی کشیده بود ونمره 20 و کلمه آفرین معلمش در پای آن دیده می شد ،بعنوان هدیه برای دخترش فرستاده بود .
دین مارتین و سامی دیویس دو مجسمه پلاستیکی از عروس و داماد به اندازه های طبیعی درآورده بودند که عروس را در حال رقص و داماد را در حال نوشیدن ویسکی نشان میداد و جری لوئیس یک میمون بزرگ عروسکی بعنوان هدیه آورده بود .
در این میان ،هدیه مادر ماه بیز از ایران جالب تر از همه بود :یک لباس توری سفید مخصوص نوزاد که ماه بیز خود در دوران کودکی آن را می پوشید !مادر ماه بیز برای دخترش نوشته بود :« امیدوارم این لباس را سال دیگر ،به بچه ات بپوشانی !»
پایان
No comments:
Post a Comment